متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
کاش آدم از همان ابتدا می دانست که باید همان لحظه که صدای پرندگان را می شنود، همان شب که کهکشان را واضحتر از همیشه میبیند، همان جا، همان لحظه را زندگی کند و لذت ببرد
به جای ثبت کردنش در تلفن همراهمان برای روز مبادا، لذت ببریم و زندگی...
مردی می گفت:
قبل از طلوع آفتاب از خانه بیرون می زنم
نیمه های شب با جسمی خسته
بعد از یک روز سخت کاری به خانه می رسم
همسرم را در آغوش می گیریم
فرزندم را می بوسم
و پس از مدت کوتاهی از شدت خستگی
بخواب می روم
و...
نمیدونم از کجا بگم یا اصلا چطور بگم ولی بعضی وقتا الکی الکی عصبی میشم توی سرم هزارتا دلیل دارم ولی واسه گفتن هیچی ندارم پیش خودم میگردم تا یکی از اون دلیل های که دارم بگم تهش حالیم میشه نه بابا اینا که پوچ خالی بگم چی چرا بگم...
سال های زیادی گذشته است
نذرهای کهنه ام که برای آمدنت حاجتی ندادند
تو نمی دانی آن سالها
پیراهن جامانده ات را به ضریح گره زده بودم
ضریح پر بود از پارچه های سبز و سبز و سبز
و تنها پیراهن آبی تو خودنمایی می کرد
دخیل های سبزی که...
گر سیاست طلبان
بگذارند که بابا برسد نان می داد
اگر از جنگ گذر می کردیم
کودک از داغِ نبودیِ پدر
سر صبح ؛ جایِ تحصیل و خوشی سرگردان
می شود راهی این شهر مریض
چه بلوغی شود این بی پدری
کودکی با حسرت
کودکی از سر بی مهری ما...
دردم آنست نتوانم عریان کنم
نتوانم گریان کنم
دردم آنست نه در سینه پنهان کنم
نه در زبان گفتار کنم
دردم همیست ندانم چه دردیست
ندانم که ندانم
عزیز حسینی
خانه ای ساکت وارام،پرازارامش...گوشه شهر...مهم نیست!دلم میخواهد* مثل ان خانه خاکی،پرازلطف وصفا...تابش نوروحیاط وحوض دلم میخواهد*خوردن چای کنارتو ومن...تلخ وسردوبی رنگ دلم میخواهد* ایستادن کنار تووائینه ومن،خوردن کیک با اب دلم میخواهد*تابش نورو،گل سرخ وسفید،سر خوردن لب ان حوض تمیزرا...دلم میخواهد*ایستادن زیران سایه ی دیواربلند،ان درخت و...و،خسته،گرما،عطش عشق،مهم نیست!!! من...
عشق که می آید سمتت ؛
بی منطق عاشق می شوی ...
تمامت می شود
دلی
که حرف اول و آخر را در تو میزند ...
جوری که عقلت به هیچ چیز نمی رسد ...
ساده نباش !
به حرف هایشان توجه ای نکن ...
این را منی به تو می گویم که از دل یک بحران بیرون زده ام ،
می گویند دوستت دارند تا تورا رام کنند ،اما از من میپرسی این یک جا باید حواست به رفتارشان باشد ، باید ببینی زمانی...
براے او ڪه دوستش داری
چند خطے بنویس
تا بداند قلبت تا همیشه
براے او مے تپد
و صداے گام هاے اوووو
نبض ضربان حضور توست
برایش از عشق بنویس
تا هیچ گاه
دل به غیر نسپارد
و عاشقانه روزے فریاد براورد
ڪه تو را تا همیشه دوستت دااااارد...!!!
فراموشم...
یه جمله قشنگ از یه دوست شنیدم که بهم گفت جعبه سیاه من
چقدر این واژه بر خلاف ظاهرش قشنگ و دلنشینه
جعبه سیاه مخزن اسرار آدماست جعبه ای که هم محاسن داره و هم معایب هم خوبتو میدونه و هم بدتو
هم نقصتو میدونه و هم نقطه قوتتو
جعبه...
برای به یاد آوردن یه نفر، یه بهانه ی کوچیک کافیه،
اما کی می دونه برای فراموش کردن، چند سال باید بگذره؟
از کجا معلوم که با مرگ، همه ی خاطرات فراموش می شن؟
کاش آدم آرزوهاش رو توی دنیا بذاره، خاطراتش رو به گور ببره.
توی قدیمی ترین عکسها،...
کارآفرینی یعنی از بالای پرتگاه سقوط کنی و تا قبل از برخورد با زمین بتونی یه هواپیما بسازی...
آره! من شیمی رو دوست داشتم، اما تا وقتی که مینشست بغلم، از غذایِ عروسی اکسیژن تعریف می کرد. به طرز آرایش کردن جیوه گیر می داد و بابت سخت گیری مندلیف غر می زد؛ اما دیگه اینکه خیال کرد مسئولیت هزینه هاش با منه و و جرم مولی ش...
معمولا موقع نوشتن دوست ندارم یه قصه رو شروع کنم وقتی هنوز برای آخرش هیچ ایده ای ندارم
نه که آخر قصه رو کاملا مشخص کنم ولی یه طرحی ازش تو ذهنمه.
ممکنه به هزار جور و هزار مدل داستان عوض شه و هزار تا ایده جدید به ذهنم بیاد...
آمدیم تا عاشقانه دل به دلدار دهیم امّا
نَشُد
همچو حلاج بی بهانه سر به آن دار دهیم
امّا نَشُد........
حسن سهرابی