متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
ژکوندِ شیرین :)
یادم می آید...
هر دم خاطراتش را
هر دم خاطراتم را
حیران مانده ام :)
حسرتِ گلو گیر شده ام،
با بغض زمزمه می کند . ..
خوش آن روزی که جانم میرود:)
خوش آن برقِ همیشه روشنِ چشمانت :)
خوش آن زمستانِ سرد و مأیوس دست...
دارم با خودم تا ابد تنها ماندن را تمرین می کنم.
اینکه دیگر قرار نیست چشم به راه کسی باشم و دائم منتظر ونگران او.
بعد از هر آمدنی قطعاً رفتنی وجود دارد و هیچ چیز ماندنی نیست.
درسته تنهایی دوست داشتنی نیست اما خواستنی تر از دوستت دارم های...
یک بار دَرِ گوشم به من گفت: «عزیزترینم»
تا آن زمان هیچ واژه ای نتوانسته بود تا این حد برایم جاودانه بماند واقعی باشد و کلمات فقط مشتی کلمات بودند در اقتضای زمان و مکانی محدود. ولی «عزیزترینم...!» فکرش را بکنید که در میان تمام عزیزانی که دارد، تو، »ترینِ»...
خواستم
یه چیزایی رو بگم که ازدلم باشن از ته ته
دلم
میگم عاشقتم
دوست دارم
جونم مو فدای خندیدنت میکنم
بهت میگم که زندگیمی
دلیل نفس کشیدنمی
بدون تو میمیرم
میخوام بگم هیچ عاشق شدنی بالا تر از عشق پدرو دختر نیست
بابایی جونم روزت مبارک
عاشقتم
دوستدار تو...
میدونی؟
دل ندارم که دلنوشته داشته باشم
همه ی اینایی هم که میگم همش حرف اند !
مهم نیست چون یه مشت حرف اند !
پدر جان میدونی چرا خدا بهشت و زیر پاهات قرار نداد؟
به خاطر اینکه تو لایق یه جایی بهتری از بهشتی
ای زیبایی زندگیم روزت مبارک
دوستدار تو ...
بابایی دلم میخواد ادبی ننویسم واسع یه بار شدم ولی ادبی بودن در برابرت بزرگترین وظیفه ی دنیاست پدرجانم مهر دستان تو برایم بهترین لحضه دنیاست تمام زندگیم فدای یک تاره موی سفیدت اگه دربرابر مهربانیت کم بودم ببخش ای بهترینم
روزت مبارک
دوستدار شما .....
پیشکش نگاه مهربان پدران زمینی:
امروز که دارمَت خداوند را شاکرم و سپاس گویم که پدری چون تو سایه سَرَم می باشد ؛گَر بی مهری از دخترت دیدی به دیدگان بزرگت و دل پُر مهرت برمن ببخشای که منت بر من گُذاری پدر عزیزتر از جانم...
تمام دنیای من ، دست هایی ست که مرا نوازش کند و موهایم ببافد ، چشم هاییست که با عشف به من بنگرد و چشمانم را در آن ببینم ، لب هاییست که عاشقانه مرا ببوسد و حرف هایی از ته دل به من بگوید و موهاییست که وقتی روی...
دستم به دستت نمیرسد؛ اما دلم را روانه ی یادت میکنم که با خیالِ یادت استوارتر گام بردارم و به یاد آرم که چه در گوشم زمزمه میکردی، بابا...
جایی دِنج پیدا کن برا با هم بودن،
سکوت مردابی یا ایستگاه متروکه قطار فرقی نمیکند
فقط کنارم بنشین وسرم رادر آغوش بگیر
مانع بغض های بی بهانه ام نشو ،بُگذار باران چشمانم تاخیس شدن تَن پوشت محرم شود
آوازی که دوست دارم با ملودی دریا برایم زمزمه کن و...
گاهی اوقات بی هیچ دلیلی باید خوشبخت بود. سکان زندگی را در دست بگیر ، برای خود هدیه بگیر ، خودت را به صرف قهوه یا چای دعوت کن و از زندگی لذت ببر، بی هیچ دلیل فریاد بزن خوشبختم ،
کتاب نگارش زندگیِ امسالت رو به پایان است ۱۱ فصل گذشته رو خواندی و نوشتی و در ذهن و قلبت ثبت شد؛ گر زیبا نوشتی بُرد کردی؛ لبخند بزن. گر حواس ات نبود و نوشتند برایت ،سعی کن فصل آخر را خودت زیبا بنویسی چون دگر این کتاب گشودنی نیست...
من به بی رحمی حادثه های زندگی اعتقاد دارم این که اتفاق میوفتن تا بهم بزنن تمام معادله هات رو
تو یک حادثه بودی از اون جنس هایی که نه میشه گفت تلخ نه شیرین !
مثل وقت هایی که پرستار بخش رو به روت وایمیسته و میگه خدا و...
راه دوست داشتن بعضی آدم ها همیشه لغزنده است.
خواسته و ناخواسته به تن لحظه هایت زخم می زنند و زور دوست داشتنشان به هیچکدام از این زخم ها نمی چربد.
نگاهشان که می کنی ؛ غریبه هایی را در لباس آشنا می بینی که به تازگی پوست انداخته اند....