متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
آن مرد که به زهرایش می گفت:
ای تمام آرزوی من، نفس جان من؛
امشب تمام آرزوی؛ نفس و جانش
زیر خاک رفت 🖤
من ارزش سکوت را
ازگلدان پژمرده ی مادربزرگ آموختم
آن هنگام که می دانست دیر یا زود خشک می شود
اما طلب آب بیشتری نکرد
تا گلدانش را به یک کاکتوس ندهند
همین زیباست...
من از غفلت تو
برای فدایت شدن استفاده می کنم!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
بین خودمان بماند...
بعد از تو هیچ دلبستگی به این خاک ندارم اما
زنده ام تا بایستم جلوی آزار و اذیت های دیگران
برای در امان ماندن تو!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
دریافت عشق آسونتره یا پرتاب پیکان الهه ی عشق؟
ما انسانها عاشق می شویم تا خصوصیاتی همچون شجاعت ،پشتکار،قدرت،جسارت را که در خود نمی یابیم در جفتمان بیابیم.و آن خصوصیات منفی که در نیمه پنهان وجودمان هست مثل ضعف،ناسازگاری،خشم و ... را در نیمه گمشده مان نبینیم.
از اینرو برای...
(دلبر)
همه ی راه ها و کوچه ها
برای من به یکجا منتهی می شود
در ذهنم تو را می خوانم
با نگاهم تو را جستجو می کنم...
کاش در کوچه های عاشقی
کنار گلدان های شمعدانی
دستانت را پیچک تنم می کردی
تا با تو عبور کنم
از...
(عشق)
دستم را بگیر
به دنبال من بیا
تا تو را با حریم امن نگاه پر از نیاز خود آشنا سازم
با من بیا
تا تو را به خلوت ترین کوچه های دلم
قدم زنان ببرم
با من بیا به خلوت شبانه ام
تا زیباترین واژه هایم را
که آبستن...
پرده های اینجا را حتی نسیم جا به جا نمیکند...
خوب هوایم را دارند اجزای این خانه
می دانند پنجره ای که تصویر تو را قاب نگرفته باشد
تماشا ندارد! • ͡•
به قلم: کتایون آتاکیشی زاده
زیبا زیاد بود اما دنیا
شبیه تو نداشت
فکرم از چشمانت آزاد نمی شود
لبهایت را وثیقه بیار...
قلبم را
کف خیابانهای آلوده ی شهر
پهن می کنم...
من
به دنبال نگاههای هوس آلود و حریصانه ی این مردم نیستم
من
گدای نگاه معصومانه ی تو ام
که با مهربانی ات زندگی را دوباره
به این قلب تکه تکه
بازگردانی...
چه کنم آدم سابق بشم دوباره بایادت عاشق نشم
همه ی انسان ها وانمود می کنند قوی هستند
به رغم آسیبی که به قلبشان رسیده است
اما
قلبهای بیمار همه چیز را لو می دهند...
نامش عشق است
وقتی با کسی...
بی نیاز از هر چیز دیگر .. .
خوشحال و هیجان زده میشوی
رعنا ابراهیمی فرد
قصد رفتن دارم
به کجا
نمیدانم شاید ناکجا اباد
ناکجا ابادی زیبا و بی انتها
ناکجا ابادی پر از برگه های نارنجی خزان زده
باشد درختان سر به فلک کشیده که میانشان کلبه ای چوبی جلب توجه کند
نمیخواهم به بعدش فکر کنم
اندازه دوست داشتنش هم برایم.مهم نیست
مهم...