متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
شاید یک روز...
همان قطار که تو را با خود برد
ناگهان بیاید و ....
وقت رفتنم باشد
✍ سردار
باران را دوست دارم
اما نه در چشمان تو
از کرانه ی تو ،خواهم گذشت
چنان آرام که خاطرت مبتلا نگردد
برای مردمی که
حواسشان به آسمان نیست
از اندوه کبوتران اسیر
حرفی نزن....
من آن کوهم که یک شب
در غم هجرت فرو ریخت ...
منزل من ..
جایی میانِ بازوهای توست
میان این همه روزایی که هر روز
به یه بهونه نامگذاری می کنند
به نظرم روز عشق مال تو بود
منم بهونه تویی...
خیلی وقته ندارمت
پسران جوانی بودند
که بخاطر رسیدن به عشق اشان
در همهمه جنگ ایران و عراق
سربازی رفتند
و در باتلاقی مردند
سربازانی که بعد از بازگشت به خانه
دست عشق اشان را در دست دیگری دیدند
پسرهایی که در کشیک شبانه پادگان
از سوز تنهایی خودکشی کردند
پسرهایی که از...
ببین مهربون...
رنگِ دوست داشتنِ من...
رنگِ غش و ضعف هایِ هفده سالگی نیست...
یا تندیِ تبِ عشق هایِ هجده سالگی...
رنگِ دوست داشتنِ من...
کسلیِ عصرایِ چهل سالگیه...
که بی حوصله جلویِ تلویزیون می نشینی....
رنگِ دوست داشتنِ من همون چایِ قندپهلوییه که برات میریزم وچندخط شاملویی که برات...
نمی خواستم این عشق را فاش کنم
ناگاه به خود آمدم،
دیدم همه کلمات راز مرا می دانند!
این است که،
هرچه می نویسم عاشقانه ای برای تو می شود.