متن غزل قدیمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل قدیمی
چشمه ی جوشانِ قالی، نغمه ی جانِ چای
مهرِ خورشید تابان، در دلِ این ماجرا
در هر گره، رازِ عشق، در هر تار، نغمه ی یار
مهرِ تو، ای قالیِ جان، در تار و پودِ این نگار
مهرِ تو، ای چایِ ناب، در رگ و جانِ این جهان
مهرِ تو،...
در گذر زمان، این قلعه رنجور و پیر
شاهدِ قصه های تلخ و شیرینِ بشریت
از فراز برج و بارو، دیده نسل ها
عشق و نفرت، جنگ و صلح، ظلم و عدالت
در گذر از دالان های تاریک و سرد
حس می شود زمزمه رازهای ناگفته
راوی این قصه ها،...
شب پرستاره، آغوشِ آبیِ مهربان،
من و انعکاسِ خود در آینه ی جهان.
سیارات، گویی مرواریدِ درخشان،
در تار و پودِ مخملِ آسمان.
کهکشان ها، قصه هایِ ناگفته،
نقشِ رمزآلودِ بر بومِ هستی نگاشته.
لباسِ زردِ من، خورشیدِ تابان،
در رقصِ نور و سایه، شاد و خندان.
موهایِ بنفش، رنگین...
ای گل،
یارِ ناب به تا ابد،
در قلب ما می مانی
ای گل زرد، ای رازِ ناگشوده
در قلب ما، تو گلی تابنده
در جستجوی تو، ای یار سفر کرده
روح بلندپرواز من، در باغ هستی پریده
فؤاد من، پر از شور و عشق و نیاز
تا در آغوش تو، یابد آرامش و راز
هر صحنه، آینه ی هستی، نقش ها، راز نهفته
در قاب تئاتر، زندگی، به تماشا نشسته
هر نقش، نغمه ای از دل، هر بیت، راز ناگفته
در سکوت صحنه، راز دل ها، به گوش جان شنفته
در نور و رنگ و حرکت، عشق و امید تابیده
در قلب تماشاگران، شور...
در پس پنجره ای باز، صبحی مه آلود و خاموش
نجوای ارواح پنهان، در غمی جان سوز
خاطرات دور، در هاله ای از مه گم شده اند
جهانی رازآلود، در برابر دیدگان ماست
نسیم خنک صبحگاهی، بر چهره ام می وزد
و لرزه ای از حسرت، در دلم می اندازد...
درختان گیلاس، با شکوفه های سفید،
به مانند فرشتگانی، در آسمانِ آبی پریدند.
نسیم لطیف، عطرِ شکوفه ها را به مشام می رساند،
و حسِ شادابی و طراوت، در جانِ آدمی می نشاند.
نغمه ی عشق و شور و حال شاعری
بر لبان نغمه سرای هر دیار
بیست و یکم مارس، روزی به نامِ شعر
جشنِ واژگانِ ناب و لحنِ دلنشینِ شاعر
از حماسه تا غزل، از قصیده تا ترانه
هر کلامی، نغمه ی روحِ بلندِ شاعر
با قلمِ جادویی، نقشِ هستی می زند
خلقِ دنیایِ نو، در خیالِ روشنِ شاعر
عشق و امید و ایمان، در...
آمد بهار و گلها شاد و خندان
شد زمین از رنگ و بویشان، نگارستان
بر تپه ها خورشید رخشان، تابید
آسمان را غرق نور، کرد و بی کران
در این منظره ی زیبا و دل انگیز
یک روستا در خوابی عمیق، شد آرمیده
سبزه ها و لاله ها شاد و...
بهار آمد، شکوفه شد پدیدار
گیلاس، با لبخندِ دلنشین، شد نگار
عطرِ شکوفه، در هوا پیچید
و جانِ عاشقان، به شور و نشاط رسید
درختان گیلاس، غرق در زیبایی
بهاری دیگر، با طراوت و شادکامی
چشمانِ من، خیره به شکوفه ها
قلبم، پر از امید و آرزوها
گیلاس، نمادِ عشق...
همانطور که نسیم بهاری آرام بر می خیزد و شکوفه های رنگارنگ درختان به زیبایی باز می شوند، این فرصت را غنیمت شمرده و عید نوروز را به شما، ایرانیان عزیز و فرهیخته، پیشاپیش شادباش می گویم. امیدوارم که سال جدید، سالی پر از موفقیت های بزرگ و لحظات خوش...
گیلاسِ هستی، شکوفه باران
بهارِ دل ها، شاد و خندان
در ایام آتشین عید باستانی
همه دلها پر از شادی و نوید و زیبایی
پیشاپیش مبارک باشد ایرانیان عزیز
که با گل و بلبل، نقش و نگار، شادی و تیمار
در این عید باستانی، با موسیقی و رقص و آواز
همه یکدیگر را به دوستی و محبت می آرازند
زیرا...
بهار، فصلِ نو شدن،
و آغازِ دوباره، برایِ همه چیز.