باز نخواهم گشت حتی اگر خودم را فراموش کرده باشم آنجا فرجامی برای عشق نبود.
ما فکر میکردیم مثل آب خوردن است فراموش کردن...! گفتیم برود ما “فراموشش” می کنیم! فراموشش که نکردیم هیچ مجنون تر از قبل شدیم! با خودمان که خلوت کردیم فهمیدیم بحث”نتوانستن” نیست “نخواستن”است. نمیخواهیم فراموشش کنیم!! فکر کن دوستش داری! خاطره داری! جز “او” کسی را نداری! فراموشش میکنی؟!
عشق فراموش کار است مانند کودکی که زنگ خانه ای را می زند اما فراموش می کند فرار کند مانند زخمی که فراموش می کند خوب شود مانند بارانی که فراموش می کند بند بیاید ...
آه می ریزد به دلم طنین ناله های خزان همچون شاپرکی خسته درون خاطره های دور و دراز عاشقی کجا رفت آن لحظه هایی که بر ناز نگاهم سجده میکردی و من ، میان آغوش تو نبض دلتنگی را راهی مرگ خاموش میکردم . . آه.... اگر تو را یکبار...
و زن ها تمام دردهایشان را در آغوش مَرد دلخواهشان فراموش می کنند
مثل ماهی به وقتِ فراموش کردنِ آب، تو را فراموش کردم و مرگ مرا در آغوش گرفته...
هر لحظه که صدای تو را گوش می کنم هر قدر غصه هست، فراموش می کنم
ساعت هایی سرد ثانیه هایی بی عبور منو تصویر یک لبخند و آخرین ضربانِ احساس که زیر هجومِ واژه ها جان داد قول می دهم امشب آخرین سوگواری نبودنت در شعر هایم باشد فردا که بیاید دیگر هیچ ردی از خود درشعر هایم نخواهی یافت فراموش می شوی ممکن می...
من یاد گرفته ام که مردم چیزی که گفتی را فراموش می کنند، عملی که انجام دادی را فراموش می کنند، ولی مردم هرگز احساسی که بهشان دادی را فراموش نخواهند کرد.
هر وقت کسی بهت گفت: خیلی مهربونی... زیاد خوشحال نشو! چون مهربونا هم دستشون نمک نداره، هم خیلی زود فراموش میشن....
و زن ها تمام دردهایشان را در آغوش مرد دل خواهشان فراموش می کند....
همگی در حال فراموش کردن آدم هایی هستیم که یه روزی باعث میشدن شدن دنیا روبه خاطرشون فراموش کنیم
باور کن چیزی به نام رنج عظیم، تاسف عظیم و یا خاطره ی عظیم وجود ندارد، همه چیز فراموش می شود، حتی یک عشق بزرگ. این همان چیزی ست که زندگی را تاسف بار و در عین حال شگفت انگیز کرده است.
چگونه تو را فراموش کنم؟ اگر تو را فراموش کنم باید سال هایى را نیز که با تو بوده ام، فراموش کنم دریا را فراموش کنم، و کافه هاى غروب را، باران را، اسب ها و جاده ها را، باید دنیا را، زندگى را، و خودم را نیز فراموش کنم...
تو را نشد... میروم خویش را فراموش کنم...
مشکل اینجاست که شب ها دقیقاً دلتنگ آن هایی میشویم که براى فراموش کردنشان جان کندیم...
فاصله آزمون دلهاست. یا دلتنگ میشوی یا فراموش....
در عرض یکدقیقه میشود ... یکنفر را خُرد کرد.... در یکساعت میشود ... کسی را دوست داشت ... و در یکروز میشود عاشق شد.... ولی یکعمر طول خواهد کشید... تا بشود کسی را فراموش کرد...
I love sleep. You forget about pain,problems, stress,everything for a while. من خواب رو دوست دارم. براى یه مدت درد، مشکلات، استرس و همه چیز رو فراموش میکنى.
I can forget the world But I cant forget you من میتونم دنیا رو فراموش کنم، اما تو رو نه
وقتی کسی سعی میکند چیزی را فراموش کند، یعنی فراموش کردن برایش آسان نیست، یعنی به آنچه میخواهد فراموش کند علاقه دارد !
ما کسی را نداشتیم برایش گریه کنیم به خیابان زدیم کسی را پیدا کنیم هیچ کس نبود برای خیابان گریه کردیم که هیچ کس را نداشت خیابان برای ما گریه کرد که هیچ کس را نداشتیم گریه کردیم گریه کرد گریه کردیم گریه کرد گریه کردیم و همین طور خوابمان...
گاه گاهی در انتخاب هایت تجدید نظر کن. فراموش نکن تو مجاز به انتخابِ آدمهایی،نه تغییرِ آنها.
هر ثانیه می گذرد چیزی از تو را با خود می برد زمان غارتگر غریبی است همه چیز را بی اجازه می برد و تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند حس دوست داشتن تو را