متن مادرانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مادرانه
با دست های کوچکت دنیام و بزرگ تر کردی…
،،،،،پسرم
همه گفتن پسر یعنی غرور مادر
من گفتم پسر یعنی حال خوش مادر
مگه میشه اشکم و ببینه رو ب راهم نکنه ..
گر به دنبالِ محبّت های نابی تو، بدان:
مهرِ مادر؛ یا پدر، خود، پرتوی مهرِ خداست!
ارزشِ دُردانه ی ناب و، سترگِ مهر را،
قدر می داند دلی که: در رگش، خوبی، رهاست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)، برشی از یک غزل.
قبله م را گم کرده ام
مادرانه دعایم کن
اوایل اقامه ت به یادم باش
که سلام آخر دیر است
فراموشم کنی
به قنوت نرسیده شک نکن کار من تمام است!؟
✍️ رضا کهنسال آستانی
هم قصه و هم فَسانه مادر میگفت
هم از غمِ این زمانه مادر میگفت
در کودکی ام برای خوابی شیرین
لالا ئیِ عاشقانه مادر میگفت
《 عشق مادر》
وصالش صحن دل را بیقرار است
دلش مملوه از مهر و قرار است
کلامی را به شرح و وصف او نیست
چون او لطف و کمالی از هزار است
حریمش نام گل را پایدار است
چو با آیینه ها همواره یار است
سخن را آب و رنگ...
تغییرات بدن ،رنج و زحمت بار حمل،
، درد ومشقت وضع حمل و ....؟
حال به محضی که چشم هایشان را باز کنند اول می پرسند فرزندم کو؟ حالش چطور است؟
این موجودات عاشق از خود گذشته که به دیدن حال خوب نوزاد قانع اند .
یک عمر مراقبند و...
عشق ناب خالص چیست ؟!!عشق ناب را در نگاه نگران مادری دیدم که فرزندش بیمار بود و او از خدا میخواست کاش بجای فرزندش بیمار میشد و این خالص ترین و ناب ترین عشق است مقدس ترین عشق نایاب ترین عشق بی ریاترین عشق آخ که چه عشقی دارد مادر...
مادر
بین خوبان همیشه تک مادر
یار و غمخوار و بی کلک مادر
خانه از عطر بودنش روشن
گل خوشبوی مشترک مادر
سوی گهواره می رود تا که
به تکان آورد فلک مادر
مثل تندیسی از وفاداری
عاشقی را زند محک مادر
زندگی شاهد ترانه اوست
صد گل و باغ...
مادر بزرگم یه دعای خیری داره
که
همیشه میگه
امید وارم پیش روت بیاد پسرم
یه روز ازش پرسیدم مادر
این چه دعایی که می کنی؟
گفت :
پسرم خدا به دلت نگاه کنه
پیش روت بیاره ....:-)
مادر بزرگم یه دعای خیری داره
که
همیشه میگه
امید وارم پیش روت بیاد پسرم
یه روز ازش پرسیدم مادر
چه دعایی که می کنی؟
پیش روت بیاد یعنی چی ؟
گفت :
پسرم هر چی تو قلبت آرزو شو داری
پیش روت بیاد ...
به همچین دعای قشنگی رو...
قلب تو جزیره ای ناشناخته است
و من هر روز در پی کشف آنم
برای من مقدسی
مثل پرچم وطنم
برای تو باید جنگید
برای تو باید جان داد
کوثرمرادی فر❤
قلمم پیوسته به ساز احساسم رقصید و نوشت.
هر دم که خواستم پا در رکابم شد. پا به پایِ دلم آمد و کو به کو قاصد سِرِ حُقّه اش شد.
ولی نمی دانم در لامذهبِ دهلیز دوست داشتنت چه خبر می شود که هیچ وقت آنگونه که می خواهم به...