پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
نامت،،،شیرین تر از کندوست. ◇بهساناو* پروازش می دهم!لیلا طیبی-------- *- ساناو کوهی است در اطرافِ جوانرود که بخاطرِ عسلش معروف است....
ای آنکه چشمان قشنگت رنگ دریاستهم ساحل آرامش و هم دشت رویاستمغرور زیبایم غزل جان گیرد از تو جانا. غزال چشم تو. روح غزلهاستپیشم بمان و با دل من عاشقی کنچون بی تو دل افسرده و غمگین وتنهاستبا من بمان و عشق را نجوا کن ای دوستبا تو سرود دلبری خواندن چه زیباستتو شاه بیت هر غزل؛ هرفصل شعریهرجا که نامت میبرم در شعر؛ غوغاستلبریز خواهش می شود هر بیت شعرمآری تمام این غزل شوق. تمناستباز ازنگاهت مینویسم آه ای عشقابیات...
رویای تو راهر صبح می سپارم دست قاصدک های عاشقای زیبای من که نامت زیباترین واژه دفتر شعرم شدو نگاهم چون آفتاب گردانی می گردد در پی نگاه تو -بادصبا...
امشب ،در قلب پر ستاره ام ، جشن تازه ای برپاست ،گویی با شنیدن نامت ،ماه را به خانه شان دعوت کردند💫غزاله ذاکری...
تو همانی که ماه با تو معنا یابدهمان آواز خورشیدتو بالاتر از آنی کهروح ، تورا ، دریابدتو همان پرتو آفتاب برسبزه زار منیتو یاقوتی در ساحل منقلبی که اقیانوس به آنلبخندی هدیه میدهدکیمیای نامتدلیلی برای پرواز است......
طلوع می کند خورشید نامت در آسمان دلم چامک...
دل تنگت می شوم پشت دیوار عشقصدا می زند نامت را خاطراتم...
تقویم قلبم باز شد سَربرگ آن نامت نشستهر روز من نیکو شود سالی که آغازش تو یی...
هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظریشب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم...
نامت را میان دانه های برف سپید نوشتم شاید کفن پوش کندچهره ی گلگونم را سارینا دهقان...
دل به چشمان خدایی نسپاری جز منیادی از خود به دل غیر نکاری جز من“من ضمانت شده ی مکتب عشقم صیاد”وای اگر دست برآری به شکاری جز منچون بغیر از تو و عشق تو ندارم کاریشرم دارم که شوی عاشق یاری جز مننگرانت شده قلبی که در آن جا داریبی قرار است بیابی تو قراری جز منزیر لب زمزمه کردم همه شب نامت رادرد دارد همه را یار شماری جز منشک ندارم که شبی میرسد از راه که بازبا همه مشغله ات هیچ نداری جز منزیر بارانِ پُر از...
از روزی که نامت ملکه ذهنم شداحساس میکنم جمجمه ام باشکوه ترینامپراطوری دنیاست......
شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم...
نامت / خاطراتت/ بوسه هایت و لمس حس بودنت را به دست باد سپردم. یادم تو را فراموش...