چه صبح قشنگی می شود ، اگر یک روز به جای حسرتت تو را داشته باشم...
رفتنش را دوست داشتم وقتِ خداحافظی، عمیق تر مَرا می بوسید .. !
از نگاهت مثل نسخه پزشک چیزی نمی شود خواند.. اما چشم هایت دوای درد من است..
با چشم ترک لب روس و موی باز با من نجنگ جنگ جهانی به پا نکن
همه حواسشان به سیاست است بیا یواشکی ببوسمت!
با من رسمی حرف بزن_ من تو را به رسم ملکه ها دوست دارم...!!!
عشق همان لحظه دیدار توست
گلهای باغ را چون برگ های پاییزی فرش می کنم زیر پایت گر قدم رنجه کنی بیایی
سبک شعرهایم کوتاه است ولی قربان آن موی بلند و چشم سیاهت جانا...
وقتی از کابوس میپری چقدر تشنه ای؟ همونقدر دوست دارم...!
یک چیزی هست به اسم نفس؛ تا تو می گویی "دوستت دارم" بند می آید...!
تمام من با یک ذره از تو برای ما شدن کافیست.
و در ساحل چشمانت آرامشی عظیم لنگر انداخته است... لیلا قهرمانی آرمینا
چشمانش چنگیز بود و من ایرانی ویران... لیلا قهرمانی آرمینا
بی تو این ساعت و این دقیقه ها بیمارند نفس گرم تورا ثانیه ها کم دارند
چشمک پنهانی ات قیامت دلبری کردن است، دلبرانه هایت هم همچو قند لب هایت در دلم می نشیند...
و عشق چیزی نیست جز ،تکرار تصویر انحنای لب های مُتبسم تو در ذهنم... لیلا قهرمانی آرمینا
در چشم تو اردو زده یک لشگر یاغی با این من بی اسلحه آخر چه مصافی ست؟
روبرویم نَایست زیبایی ات چشمهایم را می زند بیا کنارم بِایست
من دوست دارم تا ابد با تو بمانم با هر که می بینم کنارم فرق داری
عشقم میدونی بهشت کجاست؟ جاییه که تو باشی نباشی جهنم سهم منه
لمس دستانش... چه بی محابا هر دم... آتش میزند بر جانم...
در جهانی که پریشان شده گر آرامم تار و پود ِ دلم از مهرِ تو پیوسته هنوز..
برای در آغوش کشیدنت /تمام دست های دنیا را کم دارم