دوشنبه , ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
چشم تو معدن زیبایی و آرامش و راز عاشقم، عاشق چشمان تو ای حضرت ناز...
من بی حرف،از چَشم و نگاه عاشق شده امبا رویای تو ،درخواب مست و شاعر شده امجاگذاشتم، حَواسی که به صَد منظره بود درمیان فِر گیسوی سیاه ،موج ساحل شده امسورُ ساتی به دلم ،از عَطشت برپاشد چشم در چشم قمر، ماه کامل شده امپای کوبید مثل کودک، دِلَکم از گریهمن دیوانه چه خواهم، باز کافر شده امدر میان خفقان ،خُفتم باز دَم نَزدمسنگ خارا به دَر آوردهُ ساکت شده امدرد عشقی که آتش میزد جان و تنمآب بر شَرَرش ریختمُ، فاخر شده امه...
گنجشگی که هر صبح آوازمی خواندزنی ستکه تازه عاشق شده...
قد علم می کند عشقاز قامت افتاده ی عاشق -بادصبا...
مجنون با انگشت روی ِخاک مینوشت . .لیلی ؛ لیلی . .پرسیدند چه میکنی؟!گفت: چون میسر نیست مرا کام او ؛عشق بازی میکنم با نام او !(:± اینجوری باید عاشق بود!💜🗞...
ما زن ها ... نه عشقمان را با ملاک ثروت انتخاب می کنیم نه بدنی ورزیده و قد رشید و ته ریش و عطر تلخ ... در رویاهای پانزده سالگی مان مرد رویاهایمان این چنین بوده ولی ... ما عاشق کسی می شویم که بوی ماندن بدهد کسی که بفهمد بهانه گیری هایمان ناز برای یار ناز کش است کسی که درک کند جنس زن حسود است و انگ شکاکی نزند ما کسی را دوست داریم که کنارش جای توقعِ هرروز شاخه ای گل، بتوانیم دلخوش کنیم به گل های پیراهنمان...
همیشه این دل عاشق برای تو تنگ استصدای ضرب نگاهت به قلبم آهنگ استچه دوری از من و نزدیک میان هر نفسموجود تن به سرودِ تنت هماهنگ است...
من عاشق اون خنده های قشنگتم که باعث میشه لپت چال بیوفته ، عاشق غرغر کردنات و اخمای ریزت به کارام، عاشق موهای خرمایی خوش رنگت که تو آفتاب رنگشون روشن میشه، عاشق چشمای مشکی وحشیت وقتی که زل میزنی تو چشمام، عاشق مژه های بلندت. من عاشق تک تک جزئیات توام، مهم نیست چقدر کوچیک باشن هرچیزی که مربوط به تو باشه قلب منو اکلیلی میکنه❤💜...
بی هیچ قید و شرطی می خواهمت که عاشق پایان جمله هایش اما نمی گذارد...
می توان زیبا زیستمی توان زیبا دیدبلکه شاید دل ما را غم او بود که چنین عاشق کرد؛نه غم دوران ها،...که دل ما را بِفِسُرد و به کهی باطل کرد...
برای جوشش یک شعر کوتاه بمانحداقل عاشق تا نیمه این راه بمانبی تو زندگی برای من ممکن نیستای عشق آه نکش آه نرو ، آه بمان...
آنقدر عاشق تو هستم که دردِ نیامدنِ تو هم برایَم زیباست ...!حالِ دلم تماشایی میشودوقتی که تو بیایی ......
عشق هیچ سن و رنگ پوستی ندارد...هیچ ترس و شرمی ندارد... هیچ مرزی...همین باعث زیبایی آن می شود. شما نمی توانید برای عشق پیش بینی کنید، اما می توانید روح خود را آزاد کنید تا آن را دریافت کندعشق واقعی هیچ حد و مرزی نمی شناسد . بَند بر پای آن مَبندیداشک باران...
...کاش می دانستی که دوست داشتنتاوان دارددرد داردشکستن داردآوارگی دارداستخوان شکستن دارد...افسوس که نمی دانیمن مُرده ی دلشکسته ی استخوان شکسته ی آواره ای هستمکه فقط طُ را دوستداشت و تو پول را...اشک باران...
کاش میشد به جای فصل امتحاناتفصل آغوش یار را هم داشتیم…آنوقت خردادشهریوردیهمه را مردود میشدمو تا ابد حبس در آغوشت میشدم…اشک باران...
خدای من توییکه هر ثانیه به اذان لبخندت نماز دوست داشتنت را ذکر میکنم عزیزحسینیZIbamatn.ir...
فقط دو تا زمان هست که می خواهم در کنار تو باشم1 - همیشه2 - برای همیشه...
کاشکاش لحظه های با طُ بودن آنقدر زود گذر نبودبه وسعت ندیدن نگاهتخسته امچگونه بشکنم؟ثانیه های سنگین دوریت را...
بهترین حس دنیاستوقتی می دونیاول و آخرش ماله خودته …...
مرد هاوقتی عاشق میشوندبه دنیا می آیند،و زن هاعاشق که میشوند.... میمیرند! «ویسلاوا شیمبورسکا»...
حال خیابانی را دارمکه عاشق قدمهای کسی است که سال ها از پل عابر پیاده عبور میکند!...
یک جان چه بِوَدمن صد جان می دهم جاناجان جانا تولدت پُر تکرار...
طُ تنها دوم شخص مفرد منیای جانم...
صدا کردنت بهانستمن دلم جانم گفتنت را میخواهد...
جهانم بی تو الف ندارد...
پول نقاش نیستاما رنگ آدم ها را عوض می کند!!...
برای هر دردی دو درمان استسکوت و زمان...
عاشق خنده هاتم بخند که قند تو دل من آب میشهفکر نکن روزی دوس داشتنت واسه من تکرای میشهخدا بهم چه لطفی کرد تورو بهم داد عزیزمتو دل چه عشقی رو زمین فرستاد عزیزمبا تو من فهمیدم زندگی یعنی چی وقتی عاشق باشیهی راجبش میگیخیلی دوست دارم خوبه که باهامیاعتراف آخر همه دنیامیبا تو من فهمیدم زندگی یعنی چی وقتی عاشق باشیهی راجبش میگیخیلی دوست دارم خوبه که باهامیاعتراف آخر سحر دنیامیتو زیبایی واسم تو هر حالتیبا تو رنگ دنیام شده صورتی...
مهبربونمتقارن پاییز طبیعت را با شکفتن موجودیتت رو بهت شاد باش میگمامیدوارم روزگارت پُر از رنگهای شاد پاییزی باشه......
در کنارت حضرت محبوب و جانان نیست، هست؟لحظه لحظه منتظر ماندن که آسان نیست، هست؟دل گرفتار کسی باشد که سهم دیگری ست هیچ فرقی بین آزادی و زندان نیست، هست؟تو کنار خاطراتش، او کنار یار خودحال تو با حال او هرگز که یکسان نیست، هست؟ گرچه فهمیدی دلت بازیچه بوده دست اومرد عاشق لحظه ای درگیر جبران نیست، هست؟چشم ابری قاصد غم های در دل خفته استظرف صبرت می شود لبریز، پنهان نیست، هست؟گرچه رفتن قسمتی از عاشقی کردن شده است ...
من عاشقی بی عشقم، در کنج این ویرانهخوانم خودم را عاشق ،چون گشته ام دیوانهحالم بسانه پاییز چون که گریختند از اوزنده به گور کردند، برگ های پر آرزومبینا سایه وند...
عشق را گفتمگفتم عاشق کیستگفت عاشق نیستگفتم او را کیستگفت در چشمیستدیده گانش بیست......
دیوانه ی بیش...میگویند...سبو شکسته را جای ملامت نیستچرا که عاشق ست و دیوانه میخوانندمگر دیوانه ها آدم نیستند!؟یا که آدم ها دیوانه ای بیش...1401/06/21...
مردن عاشق ،نمی میراندشدر چراغی تازه می گیراندش...
[Forwarded from خط خطی های شاعرانه]به قول بابام عشق آینه نیست که طرفت خندید تو هم بخندی، اخم کرد تو هم سگرمه هاتو بکشی توی هم...رابطه آینه نیست که خوب بود خوبی کنی، بد اگه بود تو بدتر بشی...عشق یعنی ایثار، یعنی فداکاری.عاشق که بشی باید یاد بگیری یه جایی اگه اون کوتاه اومد، یه جایی هم تو بایستی کوتاه بیای...دو تا من با هم نمیشن ما؛ یه وقتایی لازمه اگه اون من بود، تو بشی نیم من، جای دوری نمیره!...
تو هیچ نقطه ضعفی نداشتیمن داشتممن عاشق بودم-برتولت برشت-اکولالیا...
وَ آمدیم تا، شاعر شویم؛عاشق شدیم!...شعر اما،ما را از آب و نان انداخت! لیلا طیبی (رها)...
ابروقاجاری چشم سیاه من!دلبر کاشانی من! ماه من!ای دلیل حال خوب لحظه هامعشق تو شیرین ترین گناه منخانم همیشه ی ترانه هام!نون پایان همه بهانه هام!مالک تمام هرچی که دارمبا تو من خدای عاشقانه هام!اومدم تورو با قلبم ببرم!خوش به حالم که تویی همسفرم!تو دلت باشه باهام ترسی نیستتو که پشتم باشی من صدنفرم!یه جوری عاشقتم تورو می خواممجنونم نمی رسه به گرد پام!پر شر و شورم و یاغی و حسودسر تو طالب جنگ و دعوام!تو یه تفسیر قش...
با تو می رقصم یک روز در شکوه آزادی!پا به پای این شعر و حس خوب آبادی!روشن از دشت و چشمهسبز از عطر امیدبا تو می رقصم یک روزاز خیابان تا خورشید!می رسد با هر غصهروزهایی سبز از عشقمن تو را خواهم بوسید در هوایی سبز از عشقسفره های این مردمگرم از نان خواهد شدمی رود محدودیتسخت، آسان خواهد شد!دلخوشی خواهد پیمودکوچه ها را سرتاسرما ترانه می خوانیمباز هم با یکدیگربغض ها با یکرنگیمشت ها با همراهیماه بیرون م...
ما زن ها ...نه عشقمان را با ملاک ثروت انتخاب می کنیمنه بدنی ورزیده و قد رشید و ته ریش و عطر تلخ ... در رویاهای پانزده سالگی مان مرد رویاهایمان این چنین بودهولی ... ما عاشق کسی می شویم که بوی ماندن بدهدکسی که بفهمد بهانه گیری هایمان ناز برای یار ناز کش استکسی که درک کند جنس زن حسود است و انگ شکاکی نزندما کسی را دوست داریم که کنارش جای توقعِ هرروز شاخه ای گلبتوانیم دلخوش کنیم به گل های پیراهنمان...
دل اگر عاشق نباشد ساز می خواهد چه کار؟بی تو این اشعار من آغاز می خواهد چه کار؟ با بنان خود چه زیبا می نوازی تو، ولیشور شیرینم دگر شهناز می خواهد چه کار؟در نگاهت با نگاهم حرف ها داری ولیمرد عاشق در نگاهش راز می خواهد چه کار؟با سکوتت حرف ها داری تو با من میزنینازنینا گوش من ایجاز می خواهد چه کار؟ای که گفتی در حضورم آسمانی می شویفرض کن قلبم کبوتر، باز می خواهد چه کار؟بر کنارم آمدی تا حال من جویا شویشاعری را بعد مُردن ...
جانانم تو دست نیافتنی ترین معشوق روی زمین هستی دور از دستانم هستی اینجا میان نوشته هایم دست کسی به تو نخواهد رسید در میان انبوه زخم هایم ، سکوت و بغض هایم دست کسی به تو نخواهد رسید در میان انبوه دلشکستگی هایم مدت هاست منتظرم دلت همچون من ترک بردارد ان وقت است که دیگر امدن یا رفتنت، بودن یا نبودنت، به اغوش کشیدن یا از اغوش راندنت هیچ فرقی برایم نمیکندمدت هاست دگر دلم نه عطر تنت را میخواهد نه گرمی اغوشت رامدت هاست نه به امدنت دلخوشم،نه...
نه به این فکر نکنچون چشمات برق میزدجذبت شدمچون قد و قامتت رعنا بودجلبت شدمنه اشتباه نکنبازهم نه به خاطر اینکه زیبا آواز میخوندینه اینکه تنومند و قوی بودیعاشقت شدمفقط اون لحظه ای که روح رنجور و خسته ام رو بوسیدیمن به دنیات پا گذاشتم✍مهدیه باریکانی...
منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم...
آه کشیدم و گفتم:-کارمند مترو بودم، حقوقم بد نبود.دیر و زود، کم و زیاد می رسید، می گذروندم. خداییش هم از زندگیم راضی بودم.رفیقم پرسید:-کارمند مترو بودی؟ یعنی نیستی دیگه؟گفتم:-نه راستش. استعفا دادم.پرسید:-خب چرا؟ تو می گی راضی بودی از زندگیت!گفتم:-می دونی رفیق؟من وقتی هنوز پشت لبم سبز نشده بود که عاشق شدم.عاشقا... نه مثل جوونای امروزی که صبح عاشق می شن و شب فارغ، من واقعی عاشقش بودم.بهم زنگ می زد حرف بزنیم، درد و دل می...
بی طواف و بی تَمتُّع، عاشق دلداده راعشقِ لامذهب به رسمِ عشق، قربانی کندهادی نجاری...
شیرین من! ای دلربا! ای خوب دلخواه!خانم! ای کاشانی زیباتر از ماه!یاس امین الدوله باشم کاش هرروزوقتی که می آیی تو با لبخند از راه...خوشبو کنم حال و هوایت را به شعریخان دلم هستی و من یک رعیتم؛ آه!زیبایی ات از حسن یوسف کم نداردعاشق که باشی می روی با سر به هر چاه!پروانگی یعنی همین: من با تو هستم!مهمان شوقم باش با قلبت هر از گاه...◼ شاعر: سیامک عشقعلی...
پنهان کردن بی فایده ست؛آدمی وقتی عاشق میشودچنان خواب که از چشمان کودکی جاری ستنگاهش همه چیز را لو می دهد......
عشق اول!عشق دوم!عشق سوم!عشق بی نهایتم...دیگر عشق ها، پس از عشق اول، فقط برای پر کردن جای خالی همان عشق اول است! دیگر عشق ها فرع اند و عشق اول اصل است. هدیه ی این عشق از نخست برایم سکوت و خاموشی و نگاه هایی عمیق در انتهای اقیانوس آرام ما بود. نه سلامی گفتیم و نه بدرودی گفتیم. هیچ حرفی میان ما رد و بدل نشد. این عشق هرگز متولد نشد که بمیرد. عشق من روح سرگردانی بود که در کالبدی دمیده نشد. شبانه خیالت در خانه ام را می کوبد و من در را به ...
باور عشق تو سخت است ولی میدانممثل من عاشق تو هیچ کسی نیست که نیست...