نقش در نقش/نقاشی/ تابلوی یلدا
گل انار/ بگومگو داره /با ابراه/اب /اواز میخواند
دل قوری شکست/از کتری/بخاری بلند نمی شد
باز کرد/ دکمه هایش را ماه/درون شب/ گم شدیم
فردا برف و باران/ امروز من و خورشید/برهنه
راه ها/ در جستجوی/ جای پاهای باقی مانده اند. برف اب شده است
کلمات/ کلافی سر در گم اند خیابان رودخانه ای سرخ
آشفته کرد / موی سرش را آذر/ دف می زند پاییز
شادمانی /گم شده است/کوچه ها/پُراز اندوه و دلتنگی/چقدر/در خیابان/مُرده ریخته است
این باغِ لگدکوب شده/ شکوفههای گلسرخ/باز/به پرواز درامد سینه سرخ .
برگ ها زخمی/پاییز گنجشک ها را/چال کرد پشتِ میله ها
چتر را بست / مسافر خیابان/منفی صفر
صبح پاییز/افتاده روی روزنامه ها/آفتاب درون جدول
درخت آزاد هم یک روز هیزم می شود. طوری بسوز داغ بگذاری روی آتش.
برگ ها می ریزند/ورق به ورق لای پاییز/فریاد درختان
چتر باران را /بهم زد / توفان / پیاده رو / رقص پای پاییز
نه ماه خوابیده / نه شاعر/بوف کنار فانوس
حسرت به دل مانده باد، برای گرفتن دستِ برگها...
نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است
یکی یکی هرس شد/ انار/ لب وگونههای سایه خون
سُرخ شد گونه ی آب/کنار حوض/سایه ی اَنار
انتظار/لانه کرده کنج اتاق/شب/سر و تن میشورد/در باران پاییزی .
چه خوب/جفت و جور شد لب/دو سنجاقک
آمدی خاطره ها را ورق زدی آینه اشک می ریزد