بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
بی تو یک دم تو گمان مکن
که من بی تو حیاتی دارم.
در سینه ی ما،
حسرت دیدار کسی نیست به جز تو
یک لحظه ز من جدا نشد،
حسرت دیدار تو ای دوست.
رهایت نمیکنم مگر آنکه مرا از قصد گم کنی
هنوزم خاطرات آن سیه چشمان تو،
در خاطرم هست.
از فکر تو بیرون نروم،
تا به تنم هست جان و نفسی.
گرفته از نگاه من.
نگاهت خواب شبهامو.
فکر چشات نمیزاره،
که خواب به چشم من بیاد.
با فکر تو بیدارم.
آن لحظه که تو خوابی
آنکه دیوانه شود با یک نگاه تو، منم.
خاطرات چشم تو،
بد قصد جانم کرده اند
و آرزوهایی که به جای برآورده شدن،
حسرت شدن
من دلم پیش کسی هست.
که از من خبرش نیست.
بی تو یک شهر که نه،
کل جهانم خالیست.
نیست جز چشم سیاهت،
چشمی اندر خاطرم
در سر هوس،
زلف پریشان کسی نیست
به جز تو
من جز نگه تو،
نشوم مست نگاه کسی هرگز.
چه خوش باشد زمانیکه
دو چشمانِ تو باشد قاتل من.
بـہ کدامین جرم...؟
در چشمان تو حبس شد دلم.
سخت است، ـ
چشم ز چشم سیه ات برداشتن.
و شاید عشق..،
فرصت بوسیدن لبهای کسی هست که نیست.
بی تو و لبخند تو،
دنیام ندارد دلخوشی.
عشق تو..،
شروع ویرانی قلب و دل ماست.