بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
خانه ای ساخته ام
بر فراز واژه ها
چراغی فروزان از عشق
آنجا جغرافیایی نیست
جز دریای مواج چشمانت
و گندمزار زیبای موهایت
و مرزی نیست جز آرامش آغوشت
تنها پناهگاه امن من...
☘️ فیروزه سمیعی
زمزمه ای
ترانه ای ساز
برای چشمان منتظر
لب های سکوت
گوش های بی هوش
آسمان را بخوان
خورشید را برقص
بپیچ گیسوانت را
در هیجان سرخ
به دست باد بسپار
پیراهنت را به آبی دریا
و عاشقانه زندگی را بخوان ...
فیروزه سمیعی
می توانست خورشید را برایم از آسمان بیاورد
او که چشمانش
معادله ی حل نشده ی فصل ها بود ...
در انبساط سرد آغوش سنگ
در حیرت پیله ای لرزان در باد،
می توانست برایم ماه را به زمین بیاورد،
او که دستانش
اجابت هزاران ستاره ی فرو افتاده بود......
هستی من شدی با یک نگاه پاک ☘️
چگونه پاک کنم تو را زنگاهم🍁
فیروزه سمیعی
🥀دل دادم و وفا ندیدم در این دیار
باید به کوی غربت نشینان سفر کنم 🥀
فیروزه سمیعی
وقتی عشق می بافی
لبخند می شوم در نخ نگاهت
❤️☘️
فیروزه سمیعی
من در ثانیه های کشدار
و ساعت های لجباز
و عقربه های نیش دار
در انتظار نیامدنت
زنگ می زنم🕛
فیروزه سمیعی
تو موجاج موج عشقی
که از هُرم تنت
برخود، دیوانه وار می گردم
تا بر تو نپیچم
قلبم آرام نگیرد💗
فیروزه سمیعی
💠💠💠💠💠💠💠💠
شمع و پروانه کشیدم بر دفتر خویش
شمع فروزان درخشید و بال پروانه خلید
دود از دفتر دل برخواست به عشق
زود باز آی رخ شمع و نقش پروانه بکش
فیروزه سمیعی
ره بی بازگشت است
مرگ
سفر چرا روی به پیشواز مرگ
🍁
فیروزه سمیعی
وصل او از دادن جان سخت تر
یا حبیبی خواندم و عزرائیل گفت علیک🍃
فیروزه سمیعی
🍃نای و نوای دل من
چنگ و فغان دل من
مست می لعل توام
این من و آن دل من🍃
فیروزه سمیعی
مَغ رور ن ی س ت َم، ف ق ط ب ِه م ث اٰٰب ت ش ُده ت وجہ زی اٰٰدے ب ی ت وج ه ی م ی ارہ.️
درگیری زیاد فکر، افسردگی میاره
عاشِق روح و باطِن بِشین نَه ظاهِر =]
با خِیلیا میخَندَم اَما بِه هیچکُدوم اِعتماد نَدارَم•
یکی گفت : عه درخته!
اون یکی گفت : آره خرمالوعه!
گفت : یه درخت خرمالو داشتیم؛ تو باغچه
قشنگ بود،
شاخه اش شکست و خشک شد.
اون یکی گفت : چه خوب که دوباره جونه زده ،
یکی گفت : چون ریشه داشته، بهار که اومده ؛ خودش سبز...
عشق زنجیر و دل نخجیر
رهایی نیست ممکن
شکارم من
که صیاد دوست می دارم
دلبری به بی وفایی معروف
دل شکستی تو را سود چه بود💔
فیروزه سمیعی
آمدی خوش آمدی
با شورخورشید آمدی
من اگر پروانه ام
تو با بهاران آمدی
فیروزه سمیعی
من و تو زخمی دست هم شدیم
من یه گل بودم ، تو تیغ رو تن سبز من شدی
فیروزه سمیعی
در تو
دنبال خودم گردم
ولی
نیک می دانم
که این پیدا شدن
آسان نیست...
فیروزه سمیعی
شیرین تر از قندو نبات است کلامت جانا
سوغات از این بهتر و خوشتر مگر هست بفرما
اینقدر به ساز این اون نرقص
یه بارم شده ، به ساز دل خودت برقص