متن تنهایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی
شاعری یک لاقبایم وُ،
شعرهایم،
کفاف دوست داشتنت را،
نمی دهد!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
دلتنگی هایم،
--قد کشیده اند!
پا گرفته اند وُ،
راه می روند.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
گاهی وقت ها...
همه ی دنیا را هم که به هم بزنی...
باز هم همان آش و همان کاسه ی همیشگی نصیبت می شود...!
گاهی وقت ها...
هر چقدر هم که دوست داشته باشی ،
باز هم کلمه ای به نام دل گرفتگی بیشتر از حس علاقه ات خودنمایی میکند......
معتادِ تنهایی را
میان مردم می برند
و در کمپِ ترکِ خویشتن، به کشتن می دهند..!
- کتایون آتاکیشی زاده
از من چه مانده ؟
توده ای در انزوایِ بی کسی
در نهایتی بر فرجام از نرسیدن ها
شکسته پلی
که از وجود من گذر می کنند و امّا...
کسی برای ترمیمِ من نمی کوشد
✍ سردار
پسران جوانی بودند
که بخاطر رسیدن به عشق اشان
در همهمه جنگ ایران و عراق
سربازی رفتند
و در باتلاقی مردند
سربازانی که بعد از بازگشت به خانه
دست عشق اشان را در دست دیگری دیدند
پسرهایی که در کشیک شبانه پادگان
از سوز تنهایی خودکشی کردند
پسرهایی که از...
بیا با هم سلفی بگیریم،
یک عکس ۲ نفره
من به دوربین نگاه میکنم؛
تو به من
نمی خواهم چشمانت در تاریخ
ثبت شوند...!
پ.ن۱: بعدها تاریخ خواهد گفت
چشمانت چه کرد با من ِ
تنها تر از لطفعلی خان ِبی سپاه
پنجشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰ / ۴ دی ۱۳۹۹
قسمت میدم ، من به تنهایی عادت دارم ، سایه از من دور شو
می نویسم
امشب به عشق همان که تنهایی ام را وزن کرد و به سنگینی نگاه منجمدش خرید
نگاهی که دلم هرگز از دیدنش سرد نخواهد شد
نگاهی محبوس شده در یک عکس
عکسی که نمی دانست هنوز در دست های من است
می نویسم
امشب تا لغزش قلمم روح...
منتظر باران بودم ک ببارد . . .
با ذوق و اشتیاق فراوان همانند بذرهای پائیزی منتظر باریدن بودم.
تا در خود جوانه ی دیگر بزنم ، و خود را با نعره هایم همانند رد و برق ابرهای سیاه تخلیه کنم.
باران بارید . . .
و ناخوداگاه با ابرهای...
ای برف تو کنارم بنشین ...
به شب میان قبرستان نرفته
بودم و رفتم
به جستجوی مزارت نرفته
بودم و رفتم
نخفته بودم و خفتم به روی
سنگ مزارت
به عمر خویش چنین جدایی
ندیده بودم و دیدم 🖤
خواب می بینم،از راه می رسی. با قدم هایی آهسته اما با عشوه. خیره می شوی به من،هی نگاه می کنی. سیاهی چشم هات ژرفای اقیانوسی است ناشناخته. پر از کشتی هایی که در خودش غرق کرده. دلم می لرزد. آتش می گیرد و تا توی مغزم گُر می اندازد....