متن خدا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خدا
قلبت را در دستان خدا بگذار
بدون تردید دستان خدا بهترین محافظ برای قلب توست!
روی لب تو خنده و شادی باشد
بازار غمت رو به کسادی باشد
لبخند خدا نصیب هر روز شما
صبح همگی بخیر و شادی باشد
....
بهزاد غدیری/شاعر کاشانی
یک نامه ی عاشقانه حتماً بنویس
با عاطفه و مِهر فراوان بنویس
بنویس ؛ خدایا دلمان سبز شود
با خطّ خوشت زیر باران بنویس
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی
یک نامه ی عاشقانه حتماً بنویس
با عاطفه و مِهر فراوان بنویس
بنویس ؛ خدایا دلمان سبز شود
با خطّ خوشت زیر باران بنویس...
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی
با یادت خدا جانم دلها ارام میگیرد
من به بند تو اسیرم تو ز من بی خبری!!
مرحبا ؛ معرفت اینست که ز من می گذری
طعنه از غیر ندیدی که بسوزد دل تو
و بدانی که چه دردیست به خدا در به دری
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی
خدایا مرا در آغوش بگیر
گمان نکنی برای غم هایم می گویم
گمان نکنی برای دردهای زیادم می گویم
گمان نکنی برای حاجتم می گویم
نه...نه .. نه .... دلم هوای تو را کرده
یا الله به من مهربانی کن، بیشتر بیشتر مهربانی کن
من اکنون فقط تو را می...
کاش خدا فصل پنجمی خلق می کرد و آن را انسانیت نام گذاری می کرد. فصلی فارغ از نیرنگ و دغل، دور از ادعاهای دروغین و آدم های دو رو. کاش نام آن فصل را با اقتباس از نام خودش، انتخاب می کرد. کاش نام آن فصل خدایی بود. در...
آسمانی باش...
حتی اگر دنیا زمین گیرت کند...
...
...
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
\نیایش\
خداوندا ؛
از آن بالا دستم را گرفته ای
و من زمین را می نگرم...
و دلخوش دستانی بودم که برای بلند کردنم ، زمینم زدند...
چه بی معرفت شده ام
اما تو هنوز هم کنارم ایستاده ای ...
یادم بده ایستادن را...
کنار دستانت سرم را بالا بگیرم...
خسته ام از گریه های بی دلیل
خسته ام از قاصدکهای علیل
خسته ام از آمدن های دروغ
خسته ام از چشم های بی فروغ
خسته ام از جاده ی بی انتها
خسته ام از دستها رو به دعا
خسته ام از خاطرات تلخ و سرد
خسته ام از غصه...
من پیامبری را می شناسم که هرگز مبعوث نشد ،بی کتاب است اما از دستانش معجزه می ریزد
نگاهش اعجاز دارد
کلامش زنده می کند
آن پیامبر در آینه ، دعوتم می کند به خدایی ایمان بیاورم که بخشی از من تنهایش را به من بخشید تا «ما» شویم
آن...
خدا هر روز یک مشت معجزه در جیبش می ریزد و می آید و در نزدیک ترین جا به تو ملحق می شود
جایی به نزدیکی رگ گردنت
او از بس به تو نزدیک است ،در آستینت معجزه پیدا می کنی
و به پیامبری تازه مبعوث بدل می شوی با...
جهانم را می سازم
حتی با دست خالی ...
وقتی که خدا
بهترین معمار زندگی من است
و چه خوب یاد گرفته ام
ساختن با ساده ترین ها را ...
وقتی که در سختی ها
ساده دل بستم
به خدای سختی ها ...
..
..
بهزاد غدیری
behzad ghadiri
دنیا برایم کوچک اما خدایم بزرگ ...
به وسعت دستانی که مرا در آغوش گرفته بسیار
بر تخت پادشاهی تکیه زده ام
وقتی که قلمرو فرمانروایی دلم
به بزرگی چشمانی است
که هرجا را نظر می کند جز او نمی بیند
باران چه شاعرانه می بارد
بر چمن زار دلم...
در کوچه پس کوچه های معرفت
خیابانی ساخته ام از مهربانی
تا در تردد دل مردگی
مهر ببارد بر آسمان آدم ها ...
صدای چکاوک زندگی
طنین خوش امید است
تا آویزه گوش های پر از طعنه باشد
که انتهای خیابان مهر
خدا ایستاده است