متن دلبری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلبری
چه کنم؟
بی درد و بلای تو دوا را چه کنم
ناز تو و دلبری بلا را چه کنم
وقتیکه جهان به عشق تو می گردد
حال خوش لحظه دعا را چه کنم
گیرم که فراموش تو شد خاطره ای
شیدائی جان مبتلا را چه کنم
بیمار تو بودنم مگر...
رفتنت رفتن جان ست کمی حوصله کن
آتشی بر دو جهان ست کمی حوصله کن
ماه بیرون زده گاهی به تماشا بنشین
عشق بی پرده عیان ست کمی حوصله کن
چشم تو چشمهٔ عشق ست و نگاهت چون رود
رود عشق تو روان ست کمی حوصله کن
خنده بر روی...
دلبری با دلبری
دل ازکفم دزدید رفت!
هرچه ناله کردم از دل
سنگدل نشنید ورفت
گفتمش ای دلربا دلبر
ز دل بردن چه سود!!
از ته دل برمن دیوانه دل خندید رفت
نشستن در کنارت زیر باران تر شدن دارد
چقدر این عشق در ما وسعت باور شدن دارد
غزل از چشم هایت ناگهان سرچشمه می گیرد
ولی در دست هایت حس و حالِ سر شدن دارد
به حدی دلبری را خوب می دانی که حتا گل
به زیر کفش هایت حسرت...
خسته از مزون برگشتم خونع،سریع ی دوش گرفتم و پیراهن کوتاه لیمویی رو تنم کردم و موهامو آزاد دورم رهاکردم تا خشک بشن...برا عکسش بوسه ای فرستادم و راهی آشپزخونه شدم ..مواد کتلت آماده بود چایی دم کردم و براش پیام فرستادم\ماهت دلتنگتع :)\
باز برگشتم تو اتاق صندلای سفیدمو...
هربار می آمد
عطر نارنج های شیراز را در خانه پخش میکرد
بهار باید دلبری را از او یاد می گرفت
نویسنده:کتایون آتاکیشی زاده
نشستن در کنارت زیر باران تر شدن دارد
چقدر این عشق در ما وسعت باور شدن دارد
غزل از چشم هایت ناگهان سرچشمه می گیرد
ولی در دست هایت حس و حالِ سر شدن دارد
به حدی دلبری را خوب می دانی که حتا گل
به زیر کفش هایت حسرت...