متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
سرد شدنت... نقطه ضعفه منه!!
گویا در دلم قیامت میشود!!؟
سرد میشود این جسم شعله ورم....
قط میشود، ضربان قلبم ،که با وجود تو اینقدر تند تند میزد!!
جاری میشود، چشمانم بی اختیار!!
نتوان فهمیدچه میشودانتهای این راه
درذهن نگنجد بس که این راه دشوار است
زمان کنارزند همه پرده هارا
چه باک هردل در چه حال است
به نوازش کشد باد گیسوانت را
گره ای می اندازد که آدم از آن دلگیراست
کس نخوانده دست این استاد را
باخته آنکس که فکرکندبرترازاستاداست...
حال دلت که خوب باشد
همه دنیا به نظرت زیباست
حال دلت که خوب باشد
حتی میشوی همبازی بچه ها
و چقدر لذت دارد
که آدم حال دلش خوب باشد
حال دلتان همیشه خوب…
بعضی وقتا از آدمای نمک نشناس زخم هایی می خوری که باور نمی کنی این زخم واسه همچین دردیه. یاد کارایی که واسه این آدما کردی هر روز تو دو شکسته تر می کنه به نظرم واسه اینکه واست تجربه بشه باید رو همچین دردهایی به جای نمک اسید بپاشی...
از تمام دنیا یک زن بودن کافی ست
تا خود را ...
در انتهای خود کشی های روزانه نبیند
یک زن بودن کافی ست
تا خود ، شعر جداگانه ای باشد از نیاز
نیازمند فنجان ، فنجان حرف خوش
نیازمند یک سبد آرامش ...
تا ببافد موهایش را
نیازمند یک...
خیلی ها می خواهند...
با کفش هایی که پوشیده ای راه بروند
می خواهند در صندلی که نشسته ای
بنشینند
در جاده ای که قدم می زنی...
قدم بزنند
می خواهند لبخند روی لبانت نباشد
بشکنی در خود ، گردابی درست کنی
با اشک هایت
می خواهند تو را با...
کاش میدانستم در کدامین خاک قدم میگزاری تا آن خاک را سرمه کرده و به چشمانم بمالم …..
کاش میدانستم در کدامین هوا نفس میکشی تا همچون پرنده به سویت پرواز کنم….
کاش میدانستم به فکر کدامین خاطره هستی تا آن خاطره را برای خود یادآوری کنم….
کاش میدانستم قلبت...
دلِ آدمهایی رو که دوست دارید
زودتر قرص و محکم کنید
از بابتِ دوست داشتنِتون
فردا، معروفه به دیر شدن!
مواظب همدیگه باشیم !
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم !
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشیم؛ می بُرّیم !
از یه جایی به بعد دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم !
پس قدر خودمون، خانواده مون،
دوستانمونو، زندگیمونو
و کلا حضور خوشرنگ مون رو...
چشمان شب پر از خون شد
از سوز زمستان مرموز
از هجوم فتنه های عالم جانسوز
از ورود کلاغ های آمده در نیمروز
از روال کفتارهای آتش افروز
چشمان شب پر از خون شد
از بیگناهی اجساد آمده از گور
از مهربانی جلادهای آمده از دور
از چشم براهی مردان...
الهی شکر که خدا هست. او مرهم تمام زخم هاست، هروقت دلت خواست مهمانش کڹ در بهتریڹ جایی که او می پسندد: در قلبت.
آرزوها زیاد است و زمان کوتاه...
در این شب هر آرزویی را آرزو کردن و هر آرزویی را آرزو نکردن؛
همراست با سود و زیان...
اما در این میان، تو را آرزو کردن سراسر سود استُ سود...
پس آمدنت را برای روزهایی که نفس هایم به شماره افتاده است آرزو...
دلم کمی قدیم میخواهد...
کرسی مادربزرگ را ...
آن دیزی هایی که هر ظهر جمعه در مطبخ بی بی خاتون در حال قل قل بود را...
گرمای واقعی در عمق سرمای زمستان را
حتی دلم آن روز هایی را می خواهد که حتی از صبحش هم انگار خدا یک کیسه...
عادت میکنی
به دلار ۴۰ تومنی
نداشتن اینترنت
و نداشتن کسی که دوستش داری یا عشق یه طرفه
و به همه چیز
معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی یا حق با اونه بعضی وقتا معنایه دیگه داره بعضی وقتا یعنی این رابطه از غرور برات با ارزش تره🥀
آشفته و پریشان به دنبال گمشده ام میگردم دربین آدم ها نیست نشانی از او،لابه لای کتاب هاچیزی ازآن پیدانکردم ...
تمام افکارم را خانه تکانی کردم تا به یاد آورم لحظه های تنهایی ام راکه مرادرآغوش میگرفت وتکیه گاهم میشد.
همدم صحبت هایم بودوقتی که دلم میگرفت. اما من...
عقربه های ساعتم را
به صدای قلبت آمیخته ام
دیدن تورا کوک کرده ام شاید به صدا در آید...
نگین رازقی