متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
هِی تویی کِه میگی دوست دارم[♥️⃟🔭]
مَعنیش میدونی چیِه؟[🤷🏻♀⃟😸]
دوست دارم یَنی جونتو واسَش بدی[🖤⃟🎈]
وَقتی نیس قُفلی بِزنی بِه بازدیدِش[🖇⃟🕊]
دوست دارمیَنی بی قَرارِش باشی[➰⃟🕯]
نارِاحتش نَکُنی[🗑⃟🤞🏿]
از تَه دِلِت بِخایش[🌿⃟🔥]
هر جا بِاشی بِش فِک کنی[⚖⃟🌖]
روش غِیرَتی باشی[🥀⃟🌪]
نَزاری کِسی ناراحَتِش کُنِه[🗞⃟📓]
اَگِح نارِاحت بود حآلِشو خُوب...
پرهای شکسته آسمان ندیده ام را
از روی سنگفرشهای درد آلود پیاده رو بردار و با اندک نوازشی ،
لابلای کتاب شعرت جا بده
میان همان ورقهایی که
از رهایی سرودی
در تار و پودِ سیاه مشقهایی
که با آن پرواز را به تصویرکشیدی
شاید اینگونه پرواز را بخاطر بسپارم
تصورنکن هر کس که سرزده از راه رسیدو لبخند رابرای تو به ارمغان آورد
هر کس که چند مدتی پیگیروپاپیچ تنهاییت شد
می تواند رفیقت باشد
رفاقت یعنی درزمانی که به او احتیاج است از راه برسد و قاعده بازی را به دست بگیرد
همین به موقع رسیدن و به...
زمونی دیدمش که سوی چشماش رفته بود
و دیگه منو نمی دید.مادرم رو میگم که جوونیش رو پای من گذاشت
ولی دل من لیاقت عشق بیکرانش رو نداشت.
خدا خدا میکنم پسرم مث من نشه.
پنج هیچ با دلبر
دلبر ، چی میشه یه سری به کوچه ی قلب ماهم بزنی ؟!
از وقتی نیستیا ، اینجا یخ بندون شده
برف میاد
دلبرم ، تو که برف دوست داشتی ...
همش آدم برفی درست میکردی برامون
آخ دلبرم ، دیگه شهرِ وجودم آدم برفی نداره...
مگر تا کجامیتوانی به دلت بگویی
ببخشید..! که باورم شد!
ببخشید که هزاران اشتباه را مرتکب شدم. بارها اعتماد کردم، دل بستم، شکستم و فرو ریختم، وَ باز هم گفتم ببخشید بار آخری بود. هیچ وقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کردم و بعدها به این نتیجه رسیدم ذره...
باید در زندگی مان یک نفر به نام\رفیق\ باشد.
از آن هایی که بتوانیم در کنارش خود خودمان باشیم. از آن هایی که وقتی می گویم حالم خوب نیست، فقط بگوید کی و کجا باشم؟ بریم پیاده روی!
از آن رفیق هایی که دردهایت را بدون هیچ ترس و قضاوتی...
بخشیدمت...!
همان روزی که تنهایم گذاشتی،همان روزی که فهمیدم دیگر خسته ای...
همان لحظه ای که فهمیدم می خواهی نباشی،بخشیدمت...!
اما دلم را هرگز نمی بخشم...
که اینگونه به کسی وابسته شد که هیچگاه دوستش نداشت...
صدایت کرده ام
می شنوی؟!
این روزها دلم
عجیب هوای تو را می کند
شاید
شاید دلخوشم به آمدنت
شاید قرار است در آغوشم بگیری
نوازشم کنی
نمی دانم
فقط بدان، اگربیایی
دیگر سردی خاک عذابم نمی دهد !!
به قلم شریفه محسنی«شیدا»
شاعر کتاب «غزل های شیدایی»
آیدی اینستاگرام...
ای زمان آرامتر...من هنوز کودکی نکرده ام ُ،هنوز از درخت خاطره میوه ای نچیده ام.ذهن من هنوز دنبال گاری پیرمردخمیده نفت فروش در کوچه پس کوچه های کودکیم میدود؛گاهی خطراتم رنگ جوجه زرد با تعویض نان خشک و پلاستیک میگیرد وگاهی گرم میشود از بخاری برقی یا نفتی شبانه. ای...
گاهی گونه هایم را ببین
وقتی که به تو نگاه میکنم
گاهی کلامم را بشنو
زمانی که با تو آهنگ سخن میکنم
ببین زمان شرم کردنم را
آن زمان که قصد احساس به سوی تو میکنم
چقدر سخت است که خوب به تو خیره شوم
وبلند فریاد کنم من عاشق...
دخترک سرخوش آزاد وجودم
لوس است ولی عاشق آن شر و سرورت
درآیینه چشم تو دیدست خودش را
یا آن پسر سرتق و لجباز درونت
حیران توام مست از این باده ی صافی
یامست تو و بوی تو و پیچ به موست
چه سخت است این فراق و این جدایی
چه سخت است دوری و این آشنایی
چه سخت است عاشق دردانه باشی
ولیکن دور و در میخانه باشی
چه سخت است ارگ بم باشی و ویران
و او نقش جهان آباد ایران
چه سخت است کوه باشی قرص و محکم
ولی...