متن عاشقانه

آغوشش برایم مسکنی بود که حتی شده برای چندین لحظه تمام درد هایم را التیام بخشید زمان را برایم متوقف کردو مرا از دنیای حال به دنیایی شبیه جهانی موازی سوق داد و معلق از هر حس و حالی کرد؛
اما تنها آغوشش نبود، آرامش وصف ناپذیری بود که مانع...

لعنتی بی تکرار من!
در مرور تمامِ زندگی ام تو تنها چیزی بودی که بر تمام وجودم،بود ونبودم،هست و نیستم حکم رانی کرده ی و در تلألو خاطراتم جا خوش کرده بودی!
تو برای من همان حسِ مطلقی میان تمام نا به هنجاری های روز و شبم!
همان روزنه ی...

مسکن این شب های من آهنگ صدای اوست که آرامش را در قلبم تزریق می کند

یاسمن معین فر

تو تنها تک ستاره چشمک زن قلبمی

یاسمن معین فر

نکند "دوستت دارم" ات را برای اردیبهشت نگه داشته بودی که بگویی و فراموشت شد؟!
بانوی خرداد میشوم
تو را به مقدساتت قسم،دریغش نکن!


#بانو_لیاقتمند

بیا منطقی باشیم
ترسو ها هستن که جا میزنن و فرار میکنن
عاشقا یاد گرفتن که بجنگن

دل افروزتر از صبح
طلوع چشم های توست
آنگاه که با نگاهت
سخن شیرین سلامت را
بر جانم ارزانی می داری


مجید رفیع زاد

شاید دلتنگی همان برادر بد صفت و جاه طلب عشق است که در نبود معشوق فرصت غنیمت می شمارد و بر قلب و جان عاشق حکم کشتار می راند .

زینب ملائی فر

چرا هر وقت که کنارت می نشینم بلند میشوی و میروی
مگر ندید که گل هم همنفس خار میشود....

تو با من چه کردی که لابه لایه کتاب های درسی هم
دنبال تو میگردم .....!

من سال هاست هر روز میمیرم برای یک لحظه زندگی کردن باتو:)

و من اگر
عشق تو در دلم نباشد
برای چه ادامه دهم
نفس کشیدنم را....

نمیگویم عاشقت هستم
اما هرگاه احساس کردم حرفی در دلت بیقرار رها شدن است
گوشم را کنار لبت میگذارم
که صدای تو
آرامشِ جان من است
حتی اگر حرف هایت آتش به جانم بزند...

قلم:مأوا مقدم

میمانم ُ عصای دستت میشوم
همدم روزهای سختت میشوم
پای تو میمانم ُ به تو ثابت میکنم
تا ابد جادوی وصلت میشوم



سیده فاطمه حسینی

پیچش ِ زلف ِ تو اینگونه مرا رسوا کرد
دل ِ رنجور ِ مرا خسته از این دنیا کرد
ای تو که آمدنت همچو عسل شیرین است
چشم بر هم زدمو یار مرا تنها کرد



سیده فاطمه حسینی

بی تو هوای من چه بارانی ست
در کوچه های شب نگرانی ست
بگو کجا بگردم به دنبالت
که عاشقانه های من پنهانی ست
  روزهایم میگذشت ُ نمی دیدی
که حال ُ احوال ِ من چه طوفانی ست
هرگز ندیدی دلواپسی ِ مرا
که روز های عمر من پایانی ست...

با گرمای دستانت من را
جز فضایی ها مکن:)

لەیلاکم
کە بوو بە پایز
تۆ هەنارەکان بچنەو
بووم بێرا...
دەمەوەێ شەوگاری درێژی پایز
هاوڕێ بوونی دەسەکانی تۆ بم
هەتا گەیشتن بە بەێانی
هەنار تەنانەت بەڵمەێکە...

▪ برگردان:

لیلای من!
پاییز که شد
تو انارها را برایم بچین و بیاور...
می خواهم شب های دراز پاییزی را
با دستان تو...

دیدار تو ساکت نکرد درد مرا
درد من کارش از دیدار گذشته
آغوش می خواهد
آغوش...

مثل تمام جمعه ها
نبودنت از هر وقت دیگری بیشتر به چشم می آید.
هیچ وقت نبودی و شاید هیچ وقت هم نباشی اما تصویری که از تو در ذهن من وجود دارد یک دلتنگی بی دلیلِ وصف نشدنی را پدید می آورد.
دلتنگی برای چیزی که تجربه نکرده ام...

اگر دره بودم ژرف
در رودخانه ام پنهان می کردمت
دریا اگر بودم سمت گردابم می بردمت
اگر سیلاب بودم در تو می ریختم
جاده اگر بودم زیر سنگینی ات می آرمیدم
.
اگر انگور بودم اگر شراب
تمام شب سرمستت می کردم
گندم رسیده اگر بودم می پوشاندمت از...

تو فقط باش
اخ که اگر نباشی به راستی تمام هستی و نیستیم به هم میریزد
آخر مگر میشود بدون دلبر سَر کرد

تنها
در قاب چشمان توست
که
عکس من
از ته دل
لبخند می زند.

مستی شراب هفت ساله دارد...
انگور هایش
درخت تاکی
که زیر سایه اش
به من گفتی :
"دوستت دارم"