متن غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غمگین
امید، آن گاه که من تهی و خالی در کنجی برای زندگی دست و پا می زنم به سراغم می آید.
لبانش خشک و سرش شکسته و چشمانش گریه مند است و کمرش راست نمی شود.
اما می آید.
جرعه ای بلند پروازی به حلقم می ریزد و
همینکه از...
دروغ ست که می گویند:
- آدمی با نفس کشیدن زنده است.
اکنون مدت هاست که تو نیستی و من هنوز زنده ام!.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
بعد تو
به هر سوی نبودنت می نگرم،
محتاج می شوم که به خود بنگرم و بفهمم،
من با چه اعجازی کماکان زنده ام؟!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
آنهایی که مدعی اند
فقط غروب ها، زمین تاریک می شود،
ایمان دارم، هرگز عزادار از دست دادن عزیزی نشده اند.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی
من همیشه از مرگ هراسان بودم،
اما نمی دانم چرا
هر روز به فکر فراموش کردن تو می افتم؟!
شاعر:
مترجم:
اینجا، من تنها هستم.
اینجا ، از آرامش خبری نیست.
اینجا، همه در خوابی عمیق هستند ، یا اگر بیدارند خود را به خواب زده اند.
اینجا ، تنهایی فرمانرواییست که حکم صادر می کند.
اینجا ، سکوت دردیست که درمان ندارد.
اینجا، جاییست که معشوق وجود ندارد.
و باز...
نگاه می کنم به خویش
به این منی که چندی رفته است
چرا حواستون به دل بقیه نیست؟
تو می روی ، امّا ، غبارِ غم ، همدم جانم می شود ، ِکویر اندوه ، صبح امیدم را می خُشکاند ، دیوارِ تنهایی ، پرنده ی خوشبختی ام را ، به دار می آویزد ، و سیل اشک ، باغ زندگی ام را ، به تاراج می برد...
جنس دل هایتان از چیست که تنگ نمی شود؟؟
در آن حصارِ غمزده ی شب ، گریستم، وقتی ، غروب ، رفتی و در مِِه ،گم شدی . حجت اله حبیبی
با رفتنت ، گنجشک ها از شاخه پریدند ، و هیچ یاکریمی در این خانه نخواند ، رفتن تو ، نبض زندگی ام را به هم ریخت . حجت اله حبیبی
امشب سکوت خانه رنگ عزا گرفته
با هق هق ستاره بغض هوا گرفته
از گریه های باران فهمیده ام من امشب
از دست آدمیزاد قلب خدا گرفته
از من نپرس هرگز با این همه خوشی ها
شعرم چرا سیاه است قلبم چرا گرفته
ما انتهای یک درد ما انتها دوری...
عشقو کشتن
لیلی مجنون شیرین فرهادو کشتن
شوقو کشتن
آرامش آرزو فردارو کشتن
فرهنگو کشتن
همش عزا همش غم شادی رو کشتن
عدلو کشتن
همش ظلم و بی عدالتی عدلو کشتن..
و ما دیر زمانیست
دل های مان
زیر آوار ماتمکده مانده اند
و آن قدر برای نجات مان
دیر شده است
که لحظه به لحظه
با آوار حادثه ای
در خود فرو می ریزیم
و زنده به گور می شویم
و باز داغ را
با داغ فراموش می کنیم!
جلیل...