ماهی در ،دریا آرام می گیرد گل ها در دشتهای وسیع و پرباران و من در کنار تو
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
گمان نکن که شادم، آنچه میبینی رقص ماهی بر سر قلاب است!
ماهی را رها کن این نوازش بی آب یعنی مرگ علی گلشاهی (ورژیرا)
دلم تنگ شده این اقیانوس امشب سنگ کدام ماهی را به سینه می زند...
اسفند ماهی سمبل:ماهی عنصر:آب روز اقبال:جمعه سنگ خوش یمن:یاقوت کبود رنگ:سبز روشن
سبزه رو از سفره بگیر ماهی را با خودت بیار وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار سیزده بدر و روز طبیعت مبارک
درد بسیار غمگینم!! همچون ماهی در آب؛ اشک میریزم محو میشود؛ و دردم پنهان...
چون ماهی مرداب پی راه خروجم ماتم که به هر حال دری هست ؟ دری نیست؟
غمگینم برای ماهی یا کرم سر قلاب؟
شما اصلا میدونید وقتی یه کوسه یه ماهی رو تو دریا میخوره تو ختمش کل دریا جمع میشن دور هم ماهیِ حلوا میخورن؟ | کائنات | @Not_Sheep
به نوشابه نارنجی میگین زرد به ماهی نارنجی میگین ماهی قرمز به چراغ راهنمایی نارنجی میگین زرد با نارنجی مشکلی دارید؟
خشکیده دریا میان نفت ماهی ، دودی شده
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی
آزاد نخواهی شد تقلا نکن ماهی درون تنگ دریا فقط زندان بزرگتری است
نه ! تو دریا نیستی من هم که ماهی نیستم! بی جهت اغوش خود را سوی من وا کرده ای!
شک ندارم اشک می ریزند ماهی ها در آب اشک ماهی ها نباشد آب دریا شور نیست...
درد من حصار برکه نیست! درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!!
همرنگ تمامآرزوهاے منے غارتگرقلب وجاݧ ودنیاےمنے دور ازتو نفس ڪشیدنم ممڪن نیست مݧ ماهے تشنہ ام تو دریاے منے.
رودخانه خشک شد و ماهیان مردند سنگها اما حمام آفتاب گرفتند!
گاهی خوابت را میبینم ؛ بی صدا ، بی تصویر ! مثل ماهی در آبهای تاریک که لب میزند و معلوم نیست حبابها کلمهاند یا بوسههایی از سر دلتنگی ...
آه ... ای ماه ماهی تنها را تو به دریا برسان
دریا برای مردن ماهی بی اختیار فاتحه می خواند ماهی به خنده گفت که گاهی هجرت / علاج عاشق تنهاست