اس ام اس عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اس ام اس عاشقانه
کاش یارم، از سفر برگردد و،
شورشی دیگر بگیرد باورم!
سرزدم، با موجِ قلبم، ساحلِ بحرِ نظر
کو نگاهی، کآورد، دل را به اوجِ التهاب؟
جز همین کاغذ و همین خودکار
حال من را کسی نمی فهمد
نگاهِ من به تو شد مثبت ای سرایشِ نابم!
سخن، از عشق بگویم؛ همین دمی که خرابم!
.
سرایم از: گُلِ احساس خود؛ ز موج امیدم؛
شوم چو آتش و گویم: ز حسِّ قلبِ مذابم!
شده احساسِ دلت، سرد شود؟
شده هر بندِ دلت، درد شود؟
شده در، اوج نفسهای رها،
گُلِ رویای دلت، زرد شود؟
نفس و، «های» دلت، مثلِ تگرگ؛
شده گرمای دلت، بَرد شود؟
هر چه زیبایی دنیاست.
در چشم تو پیداست.
میشود از لب یار
چید سیب های بهشتی.
آن سیه چشمان تو،
دل را چه آسان میبرند.
در خاطر ما، جز رخ زیبای تو..،
نقش دگری نیست.
عشق یعنی تو..،
که آرامش دنیای منی.
شمیم شکوفههای شادی
شکفته، درونِ دشتِ جانم
فقط با تو میشود پُر از شور
گُلِ حسّ باورِ نهانم
گاهی، تپش عشق، کمی میخواهم
از بارشِ «احساس»، نمی میخواهم
وقتی که دلم، خسته از این دنیا هست
چشمان و لبِ یار، دمی میخواهم
مواظب خودت باش جان من ...
این روزها دلم هزار بار در نبودنت میلرزد، انگار هرثانیهاش بوی دلتنگی میدهد.تو که نباشی، همهچیز بیرنگ میشود.
یادت نرود، ما هنوز جاهای زیادی هست که باید باهم برویم. باید یک روز غروب کنار دریاچهی زریوار بنشینیم، سکوت کنیم و به صدای آب گوش...
تو از من جدا نیستی، تو خودِ خودمی ...
مثل نفسی که بیصدا ولی حیاتیست، تویی که تو تمام لحظههام جاریای.
گاهی فکر میکنم اگه تو نباشی، من هم نیستم.
نه چون نمیتونم، چون نمیخوام بدون تو حتی یه لحظهم رو زندگی کنم. تو تنها باقی مونده از منی، تو...
از اون ته مهای قلبم که تا حالا بهش نگاهم نکردم دوسِت دارم. از جایی توی وجودم که همیشه ساکت بود، همیشه تاریک بود، اما وقتی اسم تو اومد، یهدفعه روشن شد.
تو اون پناهِ آخری، اونجایی که وقتی همه جا تاریکه، فقط میخوام پناه بیارم به آغوشت.
تو اون...
تو فقط دلمو نبردی، تو به بودنِ بیمعنای من، معنا دادی… اومدی و در سکوت خاکستریم، موسیقی ساختی. حالا که نیستی، هر تپش قلبم، مرثیهای خاموشه برای عشقی که هنوز تموم نشده، حتی بعد از نبودنت(:
_ میگویند: «آب دریا را نتوان کشید.»
_ میگویم: میتوان؛ امّا، با پیمانهی لبریزِ جان!
_ میگویند: «آب دریا را به قدر تشنگی بتوان چشید.»
_ میگویم: میتوان دریا؛ دریا محبّت نوشید؛ امّا، سیراب نشد؛ زیرا، محبّت، دریاییست بیپایان؛ که تشنه را سیراب نمیسازد؛ تشنهتر میسازد؛ هم از این روی...
آنکه پریشان میکند حال مرا با یک نگاه، تویی.
ای عشق پاک من! برگرد...
حس آتشین دوست داشتن،
رهایم نمیکند؛ برگرد...
من هنوز
نوازش گرم دستان مهربان احساس صمیمیات را
دوست دارم؛ برگرد...
برگرد و تا همیشه،
با قلب پراحساس من بمان...
برگرد...
http://instagram zahra_hakimi_bafghi
´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*
http://telgram.me/bzahakimi
´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*
شکفته پرتپش، صد گل ترانه؛
درونِ باغِ هستی، بیبهانه؛
بیا، لبریز شو، از حسّ باران،
در این صبح قشنگ و، عاشقانه...
من میان سکوت این خانه
حس خوبی به بودنت دارم...
از چشم تو آغاز شد ماجرا
افسانه شد این قصه آشنا
✍ عطشِ عریانی
@bzahakimi
هیچ میدانی؟
تو که باشی
چسبناکست؛ بسی
بستری که در آن
حسّ خیس و
حالِ خاصّ زنانگیام
فوران میکند از:
عطشِ عریانی...
با دلم میمانی؟