متن اشعار مرتضی میرزادوست
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشعار مرتضی میرزادوست
_نیازی به شکنجه نیست ..
اعتراف می کنم
همه ی غزل هایم را
از چشمان او دزدیده ام
_من که همیشه
از شکست قافیه در هراس بودم
در زلزله ی عشق تو
آزادترین شعر جهان شده ام
_کبوترهای ذهنم
فقط در حوالی بام تو اوج می گیرند
و پروانه ای
از نردبان شب بالا می رود
تا راز این پرواز را از ستاره ها بپرسد
چه کسی باور می کرد
این حجم از نور
در حروف ساده ی "دوستت دارم "
نهفته باشد..
_گاه
یک مرد،
گورستانی ست زنده
که هر شب
بی تشییع
بغضی
در آن دفن می شود
_ گفت:
شعر هایت چرا غمگین است..
فقط،،
آرام،
به "چشم هایش" خیره شدم