جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
پرسید ز من دست نحیفم خود برکنم از نزد شما…تا دستی شوم از آن کسی که ؛بی دست چو دستان خدا بود!من دست بدادم و بگفتم خود پر بکش از ما و سلامم بر او برسانبوس دو دستش دستی که از ایشان به جدا بوداز هر طرفش نیزه رسیده است؛ دست در تن عباس چکیده استمن تشنه ی دیدار تو هستم؛ عباس بیا از تو بعید استخود قابلتان هیچ ندارد؛ دستان نحیف و لاغر اماخود هیچ جز این دست نباشد؛ ای کاش که آن نزد شما بوددریا بشد از خون تو احمج؛ میت بشد از بحر تو دریا...
دَمی که از نگاهِ پنجره ی خیس می نگرممیانِ باران هاسرخسِ کودکی ام را دوباره می کارمبر شاخه های آن،رویای شکوفه ی رخشانو بر شکوفه،قطره ایو در قطره،صورتِ خود را دوباره می بینمو باد، قطره را با خودمی بَرَد تا کرانه ی دریاو قطره ها با همبه سوی دریاهاترانه می خوانند ......
توی خوابای قشنگمدستای تورو میبینمپشت هر پنجره انگارچشمای تورو می بینممیدونی چشات چه رنگهمثِ شب سیاه ومشکیپشت هر پنجره چشمیبا ستاره های اشکیتواز این فاصله هرشبتوی قلبم پا میذاریگُلای بوسه رو با غمتوی قلبم جا میذاری...
دسته های مرغِ بارانخفته در زیرِ درختانِ بلوطبا صدای باداز خوابِ سبُک برخاستندپرگشودند سوی دریاسوی آن جایی که رویاهافرو ریزند از ابرِ کبوداز فرازِ دشت، از هر سوترانه می وزدچهره ات در آسمان پیداستای زیباترین!...
ان زمان من هم جوان بودم بی خبر از این جهان بودمدر نظرم تو لطف خدا بودی مظهر عشق و مهر و صفا بودیتو شاد و من تیره روز رفته ای من هنوزخاطره تو کی میرود از یادم میدهد اخر عشق تو بر بادمسال ها بگذشت از ان زمان بی خود و بی هوده همچناندیده به ره دارم که تو باز ایی بهر دلم با راز و نیاز اییتو رفته ای من هنوز نگران شب و روزداغ فراغت بر دل خود دارم گریم و عشقت میدهد ازارم...
وقتِ سقوطِ من، چترِ نجات باش!حافظ شدم... بیا شاخه نبات باش!برگرد و توی برف آغوشمو بپوشحرفاتو مثل موت نندازی پشت گوش. ....
شُدی قَلب و تَن و روحَم شدی بال و و پر و جونم شدی همه ی منظورم...
ای آهِ سینه سوزمحسرت ِ تا هنوزمای بغض گاه و بی گاهای عشقِ خوب ِ کوتاه،خداحافظ خداحافظیه خاطره یه دردیبا قلب من چه کردی؟یه عمره بی قرارمای زخم موندگارم،خداحافظ خداحافظاین فاصله یه دنیاسکه اولش همینجاستو آخر مسیریمُردم و دیدم میری!...
[Pre-Chorus]رفت و دیگه برنگشت . اونیکه دنیامو رنگ میکرداونیکه خالق خندم بود .اونیکه هی می رفت برمیگشت[Chorus]X2محتاجم به آغوش چند لحظه ایعاشق بدون هیچ قطره ایاشک که نگران فردا باشه[Verse]ولی نه همش اشتباه بودعشق تو عشق نبود اتفاق بوداگه شکست خوردم و لطمه دیدمباعثش همین اعتماد بوداعتماد به دوست داشتنت به اینکه خوب باشی بات خوبنهمش اشتباه بود اشتباه هرچی عشق ورزیدم بتو از خودمولی نه ازاینجا به بعد دیگه تضمین نیمن ن...
[Chorus]نگیر حسِتو از من،نه نه نه،اونیکه همیشه با توست منم مناونیکه می دونه الان کجاییاونیکه عاشقته منم من،[Verse]اگه حتی نفرین شدم اگه حتی پاهام بستس،فقط میدونم اون بیرون من به تو وصلمبه توایی که منو میکشونی به سمت خودتباعث میشی پا بزارم رو تمام ترسممن توو عمق تاریکی تو مثله نور تابیدیکافی بود نگام کنی هرچی داشتم قاپیدینمی دونستم ولی الان میدونم که واست بازی نیستاین از اون رابطه هاس که جز ما هیشکی راضی نیستثابت میمو...
[Chorus]وقتی رفتی من تنها موندم با بوی پیرهنتمن عاشق بودم و عاشق به شوق دیدنتاره یادت رفت من عاشقت بودم ولی یادت رفتتو یادت رفت ولی بازم من میگم عاشقمبیا برگرد منو بشناس مثله قبلابیا برگردمنو یک بار دیگه نشکن[Verse]برگرد این اتاق تاریکه بی توبرگرد دنیای من خالیه بی توفرو میرم توو رنج سریع ترغمگین تر میشم و به درد شبیه ترنزدیک تر به هرچیزی میشم جز خودمجز خودت هیشکی نی از خودت عزیز ترولی حتی مردن با خاطرات زیباستهر...
مثل یه دیوونمدلتنگ و بارونیاشکام سر میرهتوو هر خیابونیقلبم ترک خورده حال بدی دارمهیچوقت نفهمیدیچقدر دوستت دارم...
می ترسُم از این کشور خوسیده ی خوشبختبیدار بشُم این طرف مرز نباشیتو خوُ زمین باشُم و بارونی و گندمبیدار شُم اما تو کشاورز نباشیمی ترسُم از اینجا بری و خونه بُرُمبهله شُم تو به معماری آوار بخندیآواره بشُم مملکتُم دست تو باشههیهات اگر ارتش موهاتِ نبندی دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آیدمی ترسُم از اون لحظه که دیوونه نباشیهی پست کنُم عمر عزیزُم در خونه اتیک عمر کسی در بزنه خونه نباشیایجاد شدی در بدنُم مثل یه بحرانبحران شد...
گل منچو گلها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک...
فردا اگر آمدیتابوتی برای ترانه هایم بیاور،اینجا دلی مرده است....
شکوفه ی گل یاسمآروم آروم تو بخند واسمبزار بگن یه دیوونه سپیش توعه هوش و حواسم......
دیوانه ات شدم ببین ...فقط به من دل را ببنددل را ببند دل را ببندای جانم از عشق تو سوختای دلبرم فقط بخندفقط بخند،فقط بخند... ....
غم میون دوتا چشمون قشنگتلونه کردهشب تو موهای سیاهتخونه کردهدوتا چشمون سیاهتمثل شب های منهسیاهی های دو چشمتمثل غم های منهوقتی بغض از مژه هام پایین میاد،بارون میشهسیل غم آبادیمو ویرونه کردهوقتی با من میمونی تنهاییموباد می برهدوتا چشمام بارونِشبونه کردهبهار از دستای من پر زد و رفتگل یخ توی دلمجوونه کردهتو اتاقم دارم از تنهایی آتیش می گیرمای شکوفه توی اینزمونه کردهچی بخونم جوونیم رفت و صدام رفته دیگهگل یخ ت...
رفیقی که یه رنگه باهات تا پای مرگهوقتی که اسمت میاد واسه تو با سر میاد چی شد که من ازت دور شدم نامردیه این دور شدنخدایی دلتنگتم کجایی دلتنگتم ..!....
وقتشه همه بدونن عشق اول آخری تو طاقت دلبریاتو اون خندیدناتو اون چال گونه هاتو ندارم ندارم لج و لج کردناتو دلخورشدناتو حتی اون رنگ چشاتو ندارم ندارم...
کذاب ترین حادثه زندگیم رفتدیوانه ی دیوانه ی دیوانگیم رفتتو میروی و جان عزیز منه مغرورهر لحظه به من دست تکان میدهد از دورانگار که تو آمده بودی بروی زودکز روز تولد به تنت رخت سفر بودبا این همه داغی که دلم دید و تبارممن این همه غم را به دلم یاد ندارمبدرود امیدم نفسم عشق عزیزمآهسته برو پشت سرت آب بریزمرویای مرا از دلِ دنیام گرفتیمن سوختم اما تو که آرام گرفتیاین منظره کوچ تو را دشت ندارداین کوچ همین کوچ که برگشت نداردبا...
من تو رو از پری دریا گرفتمتو رو از عطر خوش گلها گرفتمدر جواب اون همه دعا و خواهشهدیه ای هستی که از خدا گرفتمای همه شیرینی رویا . تو رو مناز نسیم اونور ابرا گرفتمخوش آمدی به خانه دلخوش آمدی . خوش آمدیباغ از تو شد ویرانه دلخوش آمدی . خوش آمدیخوش آمدی…روز تولد تو ستاره ها دمیدنپرستوهای عاشق به خونشون رسیدنروز تولد تو بخت من از راه رسیدنیمه جونی . جون گرفت . تشنه . به دریا رسیدتکرار حرفای منی مثل سرود زندگیعشقت شده برا...
چشات هم رنگ دریاست و موهات از جنس ابریشمزمان صد بار برگرده من هربار عاشقت میشمتو با من هم قدم میشی هوا بهتر از قَبلهتو وقتی اسممو میگی جهان ساکت تر از قَبلهموهای فرفریت انگار رو شونه هاتو می بوسندگلای پس فرستاده ات به عشق تو نمی پوسندتو وقتی عکس می گیری همه میخوان که سوژه ت شنبگو با دیدن چشمات کی شاعر شد به غیر از منگذشته رفته و حالا منو تو باورت داریاز اون فکرای ممنوعه هنوزم تو سرت داری...موهای فرفریت انگار رو شونه ...
تو بخندی همه چی حل میشهتو بخندی همه چی خوبهبخند......
شب ماند و او دیگر نیامدگم بودم و دستی به روی شانه ام زدگفتم که دیگر جان ندارممن بغض ابری بی قرارمقلبم گرفت از شهر خالیرد کن مرا از آشفته حالی......
چشمای تو تعریفی اززیبایی بی حد و مرززیبایی تو فرصت نمیدهنگاه من جز تو رو ببینه...
تو از چی دلخوری پرو نمیشه ریخت تو بالشای آجریدلت گرفته و تفنگ سرپری از چی دلخورینه گریه داری و نه میشه خنده رو کشید به صورتتگذشته هات هنوز نمیره تو کتت بغضه عادتتالله من سفید دنیام سیاه الله دل نمیشه سر به راهالله تنها تو انبار کاه هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباهالله جونم آلودست ببخش دائم بهم زدن رو دست ببخشالله من اصلا آدم بده لااقل تو مثل آدم مردنو یادم بدهمه گرفت دنیام گم شدی رفتی من صدات کردم وقتی میرفتیتو قضاوت کن اشتباه ه...
...پس بخند و فکر غصه نباش پس بخند و فکر قصه نباشبذار باختنا ببازن خنده هامون چاره سازندرای فکر ما بازن یه روز خوبو میسازندرای فکر ما بازن یه روز خوبو میسازن...
چه حس خوبیه کاشکی همیشه اینجوری باشیدلت نلرزه من هستم تو بخند...
توی واپسین نفستو یادمی هم پروازباز تو میتونی فقطباشی برام نفس ساز...
پای تو گیرم من یه چند وقته که بعد رفتنت دریا نمیرممیترسم آخه بی هوا بارون بیاد دست کیو باید بگیرمهر شب تو رویا من تورو میبینمت میگی کنارم خوبه حالتمیخندی و باز من گلای صورتی میذارم عشقم روی شالتبزن بیرون از تنهایی برگرد کنارم همونم که برای دیدن تو بی قرارمنرو از روزگارم که من طاقت ندارم منم مثل تو به تنها شدن عادت ندارم...
توی ماشین توی مترو تو اتاقم تو خیالم توی جاده تو خیابون سر کارم پشت فرمونبه تو فکر می کنم و به تو فکر می کنمبه تو فکر می کنم و به تو فکر می کنم...
همه شب نالم چون نی که غمی دارم دل و جان بردی اما نشدی یارمبا ما بودی ،بی ما رفتی چو بوی گل به کجا رفتی؟ تنها ماندم، تنها رفتی......
دلتنگی یعنی تو یعنی من یعنی من و تو بی هممیمیریم /ببینیم /کسیو به جای هم /بیا تا بگیری غمو از صدای مندلتنگی یعنی تو یعنی من یعنی من و تو بی هم.....
زمستون تن عریون باغچه چون بیابوندرختا با پاهای برهنه زیر باروننمیدونی تو که عاشق نبودیچه سخته مرگ گل برای گلدونگل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانهواسه هم قصه گفتن عاشقانهچه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدونمثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون......
تو بازی باختی پاشو الدنگ بسه ناشی بازی یکم سر بالا ببین چه حالی داریاگه سرسخت نباشی که باختی داشی میگه حال نیست میکنی زاری باید پاشیتو این دار فانی بخت به همت فال نیست میفهمی یا که بده فارسیم......
تو دردت اینه چرا دره دکونتو بستنمن دردم اینه هنر نیست دکونِ توئه الدنگمثِ ما کمه با دستِ خالی تره خرد کنهبنی بشر بدونِ سود محاله سنگی پرت کنه......
من و تو می دانیمزندگی گرچه گهی زیبا نیستیا که تلخ است و دگر گیرا نیسترسم این قصه همین است و همه می دانیمکه نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیمزندگی شاد اگر هست و یا غمناک استنغمه و ترانه و آواز استبانگ نای باشد اگر یا که آواز قناری به دشتزندگی زیبا است......
جواب زنده بودنم مرگ نبود مردن من مردن یک برگ نبوداون همه افسانه و افسون ولش این دل پر خون ولشدلهره ی گم کردن گدار مارون ولش تماشای پرنده ها بالای کارون ولشخیابونا سوت زدنا شپ شپ بارون ولش......
آسمونم دلش غصه دارهحق داره هرچی امشب ببارهجای برف باز می شینی کنارممطمئنم دیگه شک ندارمشک ندارم توام فکرم هستی.....
همه زندگیم رفت از زندگیمرو لبهام فقط آه و افسوس دارماگه آخرین روزه پس واسه چیمث روز اول تورو دوست دارم...
دم دمهای غروب دنبال دلم می گردمدر کوچه هایِ تنگِِ خاطراتمآنجاها که؛ به هم گره خورده بودن!!!آه می گردم.....آه می گردم....زیر درختی بزرگدر میان ترانه ی مادرخیلی وفتها تنورش گرم نبوداما دلش گرم بودمیل پختن ؛ماندن ..سبز شدناز چشمهایش می بارید....برمی گردم ....مادرم؛کوچه های تنگ؛با اشکهایم.......
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه مرا بکش بالاچُنان که خرخره ام جریحه دار شود...
تنهایی شب بشکنی تو خلوتت آخرشم خیابونا هم صحبت دردات بشنسخته که اشکات هم قدم شه با بارونای این شهرچقدر با عشق موهاشو میکردم نوازش رقصید همه جوره به سازش.....
شبها که درخشنده چشمِ ستارهبر امواج میلغزدآرام میشومگویی هزار چراغ در دلِ او آرمیده استدریا نگاه میکند مرا، لبخند میزندامّا از هیچ کجا کلامی نمیآیدگویی جهان جامهی سردِ یخی به بَر کرده وآتشی در آبِ منجمد افروخته ...آه! دریا! من ایستادهامدر خیزابِ تصاویرِ سایههااینک ستارهای بفرست از دلِ امواجتا مرا به آسمان بَرَدتا به شاخهای سبز، ستاره آویزمو بادِ نقرهایدوباره به گوشِ خیالمترانهای خوانَد...
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم. دوست دارمبی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم. دوست دارم......
آهای ایران آهای خونه، دلم میگه و میلرزهبرم هر جای این دنیا به دلتنگیش نمیارزهآهای ایران آهای خونه، دلم میگه و میلرزهبرم هر جای این دنیا به دلتنگیش نمیارزه...
دل تو با غم دوری خوشهشهر آشوبه عاشق کشهاما دل تنگم ...داره تو سینه منو میکشه...
دلم خوش از ترانه ی توستسرم به روی شانه ی توست...
دنیاحکایتِ ملانصرالدین است دنیا!عزیزِ دل!درختها را میبریم تا اسکناس شوند،یا کاغذهایی که بر آنهانامههای عاشقانه بنویسیم.حکایتِ ملانصرالدین است دنیا!هر شب خوابِ جهانی بیتفنگ و تیرکمان میبینیمبر بالشهایی پُر شده از پَرِ پرندهگانو هیچکس از خود نمیپرسدچرا در عهدِ عتیقبرف نمیبارد.دنیا مضحکتر از آن استکه شاعران به فکر تغییرش بیفتند.دنیا یعنی:صفِ پلیس ضد شورشرو در روی پابرهنههای کشمیر.دنیا یعنی:من ...