پیامک عشق

پروانه از سوختن پروا ندارد؛
راز سوختن را می‌داند؛
تکامل را در سوختن می‌شناسد؛
ای‌کاش وجودمان در عشق،
پروانه‌ای باشد بی‌تاب؛
نه چون پری، بی‌جان؛
که به اندک بادی،
از جای می‌رود به شتاب!️

من از رقص جمعی پرستوان،
در کرانه‌‌های آسمان،
دانستم:
«عشق»،
همه،
پرواز است!

آرامشم بودی تو را گم کرده بودم
پلکی زدم، دیدم تویی بودونبودم

باران زد و عطر تو را پیچاند در شهر
فهمید باران، عاشق بوی تو بودم

از خاک‌ها سربرکشیدم، غنچه کردم
شعر قشنگ نوبهاری را سرودم

بی‌بادبانم، در مسیر صخره‌هایم
تو ناخدایی کن به دریای وجودم

نام تو شد...

توی دلم ازعشقت بدجوری غوغاشده یه رحمی کن به من به مجنون رسواشده

درد را ذره ذره چشیدم تلخ بود…
کسی نیست تمامش را یکجا خریداری کند ؟

امشب را
مهمان لب های من باش!
نمی بوسمت ....
اما می گویمت ....
می گویم که دوستت دارم ...
و دوستم داشته باش...
و همین... !

آنگاه که همانند شمع در انتظار تو میسوختم
نبودی که ببینی چه کشیدم
در انتظارم انتظار

فراموش کردنت از توان من خارج شده:)
تو بیا بهش کمک کن...! ♡£

محبوب تر از جانی ، صد جان به فدای تو:)

بودنت انقد بهم آرامش میده که زندگیم فدای لحظه به لحظه ی بودنت !:)🥺🫀🔗️

“تُ؛ آرامش و بیقراری من هر دو باهمی…

تکرار بعضی حرف ها زیباست
در چشم هایت زندگی پیداست

مثل نفس هستی برای من
عشق است که همواره نامیراست


اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
شهدشیرین شعر

اگه مال من بودی،
با هم خوشحال ترین آدمایشهر بودیم…

باز دلم خوشه تو همین شهری، نزدیک من...
بارون که بباره هم واسه تو می باره هم واسه من...
نسیم که بوزه هم واسه تو میوزه هم واسه من...

تمام جهانم در یک واژه خلاصه می شود:
تو

یک نفر باید بیاید عشق ، مهمانم کند
سر دهد در پای من تا رو به سامانم کند

من چنانم که به نازی خلق را حیران کنم
او چنان در عاشقی باشد که حیرانم کند

دین و دل را واگذارد در تمنای وصال
آنچنان که بی نیاز از این و...

ای عشق...
می گن با دوری علاقه کم می شود
ولی یکی شبیه من عاشق تر هم میشه...

محبوبم...
تویی که معنی عشق را می دانی دوست دارم ..
و اینکه در تمام لحظات زندگی ام دلنشین ترین خاطره ام لبخند زیبای توست...

در دلت هیچ کسی غیر مرا راه مده
جزتو هم هیچ کسی در دل این عاشق نیست

اعظم کلیابی
بانوی کاشانی

خنده بر لبهای تو هر وقت جاری میشود
حال این دل واقعا خوب وبهاری میشود


قاصدک ها باز هم پیغام عشق آورده اند
قلبم از پیغام آنان کد گذاری می شود..


کد به کد احساس من درگیر عشق تازه ایست..
گرچه رسم عاشقی با برد باری میشود



درمیان ازدحام و...

.
در دل اگر عشق آسمانی دارم
از دوری تو غم نهانی دارم

یک عمر به پای تو اگر پیر شدم
با یاد تو احساس جوانی دارم
اعظم کلیابی بانوی کاشانی

هرلحظه ای که باتو کنارتومی گذشت مهرتوبیشتربه دل دل عاشق می نشست

دردها دارم بجان و از غمت در آتشم
کاش میدیدی که ازدوری چه زجری میکشم


دست در زلف خیالت میزنم با شوق و شور
ای که گرمای وجودت شد دلیل خواهشم

هرزمان گل میکند در خاطرم لبخند تو
مثل نیلوفر سر از دیوار حسرت میکشم

ماه من امشب بتابان نور...

در سفره ی تو هنوز قند است ای عشق!