بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
چیشد انقد دور شدیم؛!
ما ادمای تنهایمون بودیم:)
تو را جایی دیده ام
در آینه وقتی نگاهم می کرد
در قاب خالی پنجره
هنگام نور افشانی ماه
در شادی گنجشگان صبح
وقتی در جوی آب بازی می کردند
از کتابی که می خواندم
آهنگی شنیدم
در خانه ی تو نشستم
چای از دست تو نوشیدم
چشمانی لبخند می...
آمدی عاشقم کردی، رفتی شاعرم..
در مجلست
ای عشق!
همه جمع اند
من
بیگانه ترین
عاشق شهرم...
.... فیروزه سمیعی
ای هم قدم همیشگی من؛هیچگاه از اینکه دوستم نداشتی متاسفم نباش تو فقط برای من جایی در قلبت نداشتی چون خیلی وقت بود یک نفر دیگر جایش را پر کرده بود..
سرودهای عشق
به لب های پر از عشق می آیند
سوختن را
نفس کشیدیم
از اتاق رو به آفتاب
گل آفتابگردانیم
با گلوی خاکستری
با آخرین کام از لب های اندوه
رو به سوی بوسه های سرخ
سر می گردانیم
.........
فیروزه سمیعی
تو مرا از یاد خواهی برد
آنچنان که جاده مسافرانش را
دردها
اشک ها
عشق را
از یاد خواهی برد
هر چند
نام تو را بارها
در ناخودآگاه حافظه ام خوانده ام
تو می روی
بی آنکه برگردی
و فراموش خواهی کرد
در کدام شب
تو را بوسیده ام......
......فیروزه...
تو نباشی
همه جا تنهایم
سنگ باخت ، تا کاغذ بغلش کنه🥺
.. به تو فکر می کردم
باران تندی گرفت
و سقف خانه دلش لرزید
نگاهم
پنجره را شکست
نیامدی
پل را سیل برد...
.......
فیروزه سمیعی
و امید در قلبمان ریشه دوانده
گلچین روزگار خوش سلیقه است
عید غدیر خم بر همگان مبارک