جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
کوچه بی تو بودنبدون تو هیچ اعتباری ندارمبه دنیای بیهوده کاری ندارمچرا که نباشی همه هیچ هیچمرگ و ریشه، ایل و تباری ندارممن از کوچه بی تو بودن عزیزمتمنای گشت و گذاری ندارمکفایت کند سرخی چهره گلنیازی به سیب و اناری ندارمبه روز ازل باختم هستی ام رابه سر اشتیاق قماری ندارمخزان و زمستان تفاوت چه داردمنی را که فصل بهاری ندارم ؟طلای وجود تو را دارم ای جاناگر ادعای عیاری ندارم♤♤♤✍ علی معصومی...
آخر فروردین دارم می شمارم یک به یکبا تو بودن هیچ اما بی تو بودن بی شمار وحدت حضرت زاده...
روزها و شب های بسیاری ست، از خدا می خواهمبا بی تو بودن امتحانم نکند!من الان هم از آن مرگ همیشگی می ترسم!شعر: تنها محمدبرگردان: زانا کوردستانی...
کاش نگاهمدر تو گره نمی خوردو کشتی آرزوهایمکنار ساحل چشم هایتهرگز پهلو نمی گرفتدستم به جزیره ی آغوشت نمی رسیدو هیچ شبی با صدای نفس هایتبه خواب نمی رفتمکاش غریبه ای بودم برایتکه بعد از رفتنتاینگونه بی تو بودن رااحساس نمی کردممجید رفیع زاد...
امروزبهترین ساعتموشکستم،چون لحظه های بی توبودن رابه رخم میکشید...