روزی می رسد که می آیی که من نیستم / هستم اما لبریز انتظار نیستم و هوای تو را ندارم و ندارم و ندارم
ای تف به جهان تا ابد غم بودن ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن
شب خودش پر می کند بغض گلویم بی سبب... وای بر وقتی که غم هم پا به پایش می دود...
یکی می رود و یکی از خودش می پرسد مگر خودش انتخابم نکرده بود!...
دل که یبار شکست دیگه یاد میگیره، هی میشکنه..