متن دلشکسته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلشکسته
من غمگینم. اگه دستت بهم بخوره مثل یه بچه کوچیک میزنم زیرگریه. حالم خوب نیست. میتونم اینقدر برات حرف بزنم ک نفهمیوچی میگم. دلم میخاد سرمو بزنم ب دیوار. دلم میخاد گریه کنم داد بزنم. اما میدونی من باید خوب باشم . پس خوبم . اگه بپرسن خوبی؟ میگم اره...
یه دل مهربونُ
شکستی که گناهه
یه دلی که هنوزم
خوشبختیِت دُعاشه
دلی که نمی تونه
انتقامی بگیره
دلی که پریشونه
ازخداشه بمیره ...
یادت هست
عصر پاییز را که دل به جاده زدیم و شرشر بارانی را که به شیشه می زد وتو فریاد می زدی ببار بارون که بارشت، دلنشین وتصویر آفرین است
یاد داری برگ های زرد ونارنجی را که با رقص ،دست از دامن شاخه، رها می کردند تا زیر...
دل ها شکسته میشوند
آدم ها دور
و این بین چیزی ما را به هم متصل نگه داشته است...
به اسم خاطرات!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
قرقاولی تنهایم!
زیبا و جسور،
اما دلشکسته،،،
مزرعه ای سبز، خانه ام بود
که پاییز راه در آن نداشت
ناگهان دروگرها
تابستان م را زمستان کردند...
لیلا طیبی (رها)
یادمه دور بودیم یه مدتی از هم راس یه ساعتی میگفت بهم زنگ بزن باهم ماه رو ببینیم اینجوری دوری و فاصله اثرش میره ...
بعد رفتنش خیلی وقته اسمونم ابریه ....
دوس دارم شکست عشقی رو خیلی واضع بگم
فک کنین فصل زمستونه و بارون روی اسفالت می باره تمام درز های اونو بارون میپوشونه حالا سرما باعث یخ زدگی اون بارون لای شکستگی ها میشه منجمد میشه حجمش زیاد میشه فردا اون روز هیچ کس تکه های یخ رو نمیبینه...
ایا من دیونه ام ؟
هر وقت دلم میگیره میرم روی همون نیمکتی میشینم که همیشه منتظرت میشستم
یا لیست اهنگ هام شده ده تا اهنگ قدیمی که تو برام فرستاده بودی
پیرهنی که تو بهم کادو دادی و حتی یک بارم نپوشیدم
صدات که همیشه توی سرمه
اره من...
وجه مشترک همه دلشکسته ها
پیاده روی های طولانی مدت
حرف زدن با خودت
و یک سوال بی جوابه
چرا؟
در این شهر مردمان همه خسته اند
گاه گاهی میخندند ونقابی دارند
اما در پس این خنده ها دردیست پنهان
حال من مثل حال اون ویسیه که با عشق ضبط شد..... ارسال شد.... سین خورد..... ولی هیچ وقت پِلِی نشد:)🥀💔..... همینقدر دل شکسته......
قلم زهرا ریسمانچی
من دلم را مامن عشق و صفایی ساختم
عشق خود را بی ریا من ساختم
یک دل آکنده از مهر و صفا من ساختم
در پی معشوقه ای من در خفا میساختم
از غم تنهایی ام من در خفا میسوختم،میساختم
در سرم معشوقه ای میساختم
کز فراغش جون و دل...
غم فقدان،به قلبم بزد و کشت و زد و رفت و ندید
بعد آن یار جفاکار،چه آمد به سر و از دل عاشق چه بیامد به پدید
روا مدار
که پیوسته دل شکسته بوَد ..
\هوشنگ ابتهاج\
مه من،جام بلور دل من
بخدا تاب ندارد که ببیند اشک و هر دم غم من
اندکی کمتر برنجان این من دلداده را
جان گیسویت قسم نشکن بلور دل من
جام قلبم گر شکستد در جفای تن تو
بخدا آواره می گردی شراب جام من