متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
آرامِشَم را به لبخند تو مدیونم
من به تو، در خیلی چیزا بدهکارم،بدهکاری که باز هم با تمام گستاخی در ردیف اول صحبت های تو می نشیند و به چَشمان خاموش تو نگاه میکند و عَطَشِ کشیدن حرف از نگاهت را دوست دارد.
تو را آن قدر ها که فکر...
چقدر دوست داشتن قشنگه !
چقدر خوبه کسی رو داشته باشی، که دوستت داشته باشه، که دوستش داشته باشی....
روزهایی که قراره ببینیش، دلت به تالاپ و تولوپ بیافته
فکرتو درگیر کنه که اگه اومد یه چیزی بهش بدی! یخچالت رو پر کنی تا وقتی اومد براش کم نذاری، بشقاب...
من یک زن هستم !
وقتی وارد دهه چهارم زندگی خود شدم و سی سالگی را چشیدم متوجه شدم آنقدر پخته و آبدیده شده ام که حتی می توانم به جوانتر از خودم کمک کنم یا پندهایم این بار برای بزرگتر از خودم نیز مفید خواهد بود . پندهایی که...
دیگه وقتش رسیده، به خودت برسی
برای خودت یه کتونی بخری تا راحت تر پیاده روی کنی
همون چیزی رو درست کنی و جدا بخوری که بقیه سال هاست دوست ندارنش!
اصلا به این فکر نکن.... کی دوستت داره، کی دوستت نداره
تو.... اون بالایی رو داری
تو.... یکی رو...
خدایا مرا در آغوش بگیر
گمان نکنی برای غم هایم می گویم
گمان نکنی برای دردهای زیادم می گویم
گمان نکنی برای حاجتم می گویم
نه...نه .. نه .... دلم هوای تو را کرده
یا الله به من مهربانی کن، بیشتر بیشتر مهربانی کن
من اکنون فقط تو را می...
سی سالگی دقیقا آبیست !
شبیه همان صبح های دل انگیزی که پنجره را باز میکنی و بلند میگویی : امروز چقدر آسمان آبیست !
سی سالگی دقیقا همان پنجره ایست که صبح ها باز میکنی و از دیدن پرواز پرندگان لذت میبری !
به دنبال زیبایی میگردی , و...
بانو ! ملکه سرزمین خودت باش !
به دور از تمام باید ها و نباید ها و قانونهایی که تو را در یک چهارچوب مضحک اسیر می کند ,
خودت را باور کن و باور داشته باش تو ..... آری تو با همین دستهای ظریف و لاک زده ات ,...
از نبودنت درد می کشم
لحظه هایم را بدون تو تصور می کنم و درجوانی ام می شکنم
اما گاهی از این که اینقدر غصه دارم خجالت می کشم
خجالت می کشم که خدا تو را خواسته , که تو خوشحالی , که تو از دل خوشحالی اما من حسرت...
خسته و دلشکسته از عالم و آدم، لباس مشکیاشو تنش کرد و ع خونه زد بیرون،،انگار با همه قهر بود،گره ابروهاش لحظه ب لحظه بیشتر میشد،،انقد تو فکر بود ک صدای بوق ممتد ماشینی ک ع بغلش رد شد رو نشنید،و همچنین بدو بیراه پسرک جوانی ک اعتراض میکرد ک...
از عشقم پرسیدم :
عزیزم !
از نظر تو من خوش سفرم یا خسته کننده ؟
گفت :
این سوالو از من نپرس
یهو دلم ریخت ، گفتم چرا؟!!!
گفت ؛
من در کنار تو در هر جاى دنیا که باشم با تو باشم اون لحظه و زمان شیرین ترین...
چه میشد ...
خوشبختی چتری میشد بر سرزمینم
هیچ دختری ...
هیچ دردی در پستوی قلبش نداشت
هیچ پسری ...
هیچ غمی در عمق ذهنش نداشت
چه میشد غم خنده میزد
خوشحالی دوباره جولان می داد
هر روز باران می بارید
لبهای افسرده دوباره می خندید
رنگ شادی بر صورت...
خاطرات را در لحظه زندگى کنى هرگز به گذشته بر نمیگردى ...