گاه آدمی در بیست سالگی میمیرد اما در هفتاد سالگی به خاک سپرده میشود
زندگی همه انسان ها را با یکدیگر برابر می کند. مرگ آشکار می کند که کدام یک متشخص است.
اگر بقای من موجب هلاکت فرد دیگری می شود، پس مرگ خوشایندتر و عزیزتر خواهد بود.
همتی کن درین برزخ و در خانه بمان جای شوخی نبود،محکم و مردانه بمان بی سبب نیست که این قائله در گسترشست در خیابان خبری نیست،پس کاشانه بمان گر قرنطینه شوی به که شوی طعمه ی مرگ جان شیرین نظری کن تو جانانه بمان
دیگر امیدی به دیدن ات نیست شهر را قرنطینه کرده اند آفتاب نورش را مضایقه کرده و سردی خراشنده ای پوستِ دل را می کاود! بیماری بسیار مهلک است آنان نمی یارند چسباندن تصویر مرده گان بر دیوار شهر که مخمصه ی دوران سخت در پیش است از این سوی...
مردم در آرزوی شبیخون بوسه ای یا رب بخواب مرگ رود پاسبان تو
بوی بهار نیست در این شهر پر خطر جز اضطراب نیست به دلهای ما دگر آمار مرگ و درد و مریضی که می رسد دیگر صدای خنده نمی آید از گذر... دارد جوانه می زند این باغ و شاخه ها یارب خودت بیا غم از این شهر ما ببر
انا لله و انا الیه راجعون خانواده ارجمند..... اندوه ما از این واقعه ی دردناک قابل وصف نیست، مرگ نابهنگام جوان ناکام،شکوفه ی زندگیتان و کم شدن عطر و بوی او از این جهان خاکی را خدمت شما تسلیت می گوییم.
شک ندارم که بگویم آن شب هنگام پوشیدن لباس مرا یادت نبود نمی دانستی وقتی قند را بر سر تو و دامادت می سابیدند ابرها را بر سر من نگون بخت می سابند نمی دانستی وقتی مردم دعای خوشبختی تو را می خوانند انگار مرگ مرا می خواستند نمی دانستی...
از مرگ نمیترسم من فقط نگرانم که درشلوغی آن دنیا مادرم راپیدانکنم....
هر کس دنیا را از زاویه دید خود قضاوت میکند، گاهی بهتر است جای خود را برای بهتر دیدن عوض کنید ... هیچوقت در زندگیتان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید. همهی ما بارها این جمله را شنیدهایم که : بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست ؟ مثلاً اینکه...
تنها یک سرنوشت محتوم وجود دارد و آن مرگ است، جز این جبر دیگری نیست ! در فاصلهی زمانی میان تولد و مرگ، هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست ... همه چیز را میتوان تغییر داد، میتوان جنگ را متوقف کرد و حتی صلح را حفظ کرد، فقط به...
و میرفتم و میرفتم و میرفتم از روزی به روزی از شهری به شهری زیر آسمان وطنی که در آن فقط مرگ را به مساوات تقسیم میکردند !
هیچ وقت خانوما رو با کرونا تهدید نکنید . خانوما خودشون ویروسی دارند بنام غُرُنا که تا حالا میلیونها مرد را به کام مرگ کشانده
جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست محبوب من چقدر جهان بی وجود بود
به خیالم مرگ مارا از هم جدا میکرد ولی با وزش بادی هر کدام به مسیری جدا رفتیم
زندگی را ورق بزن هر فصلش را خوب بخوان با بهار برقص با تابستان بچرخ در پاییزش عاشقانه قدم بزن با زمستانش بنشین و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش زندگی را باید زندگی کرد آنطور که دلت می گوید مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری
زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟ بیداری شکفته پس از شوکران مرگ زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟ زیر درفش صاعقه و تیشه تگرگ زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟ عریانی و رهایی و تصویر بار و برگ
ترس از مرگ زندگی را تباه میکند ! آدم ترسو را در زندگی به طرف مرگ به اسیری میبرند، اما آگاهی به مرگ چیز دیگری است ؛ شدت زیستن را بیشتر میکند و سبب میشود که آدمِ مرگآگاه، هر لحظه را شدیدتر و علیرغم مرگ زندگی کند ...
به باران نمی بازم به باد نمی بازم به برف ، به گرمای تابستان نمی بازم با جسمی نیرومند بی هیچ چشم داشتی بی هیچ خشمی ارام لبخند خواهم زد غذایم روزی یک کاسه برنج یک کا سه سوپ با کمی سبزی هرانچه روی میدهد را به پیشیزی نمی گیرم...
من مرگ را دوست دارم اما به دو شرط یا برای تو بمیرم یا با تو بمیرم...
برای عوض کردن زندگیمان ، برای تغییر دادن خودمان هیچ گاه دیر نیست هر چند سال که داشته باشیم، هرگونه که زندگی کرده باشیم، هر اتفاقی را که از سر گذرانده باشیم، باز هم نو شدن ممکن است ! حتی اگر یک روزمان درست مثل روز قبلش باشد باید افسوس...
هر روز خبر می رسد از رفتن یاری من مانده ام اینجا به چه کاری به چه باری
زندگی کن بی خیال حرف مردم یک ساعت بعد اینکه خاکمون کردن مردم سر ناهار ختم به فکر اینن نوشابه شون زرد باشه یا سیاه...