تو را بی چتر می بینم زیر باران با موهای ریخته بر گونه تو را در ساحل می بینم تا مچ در آب می خرامی و می بری دل را تا افقی سرخ در غروب تو را در باغ انگور می بینم مست از شاهانی ی شراب نشده تو را...
چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده ست که اگر کهنه شود مَست ترت خواهد کرد
شب در راه ماه را بوسه باید زد.. پنجره ها باید بست خیال را پر داد تا جنون مست از عطر حضور دست احساس به گیسویی زد ️️️
کاش می دانستی! حافظه ی گل مست است از عطر پیراهن تو... ️
خدا کند انگورها برسند و جهان مست شود تلو تلو بخورند خیابانها به شانه هم بزنند رئیس جمهورها و گداها و مرزها نیز مست شوند خدا کند انگورها برسند برای لحظه ای تفنگ ها یادشان برود دریدن را کاردها یادشان برود بریدن را خدا کند کوه ها به هم برسند...
با فنجانی چای هم می توان مَست شد اگر اویی که باید باشد، باشد
کنار من باش حتی اگر بهار نیاید حتی اگر پرنده ای نخواند حتی اگر زمستان طولانی اگر سرما نفس گیر حتی اگر روزگارمان پر از شب پر از تاریکی باز یکی با نفس هایش عشق را صدا می زند. دنیا پر از عطرِ بابونه است محبوبِ من! بیا بودن را...
چشم و دل هر دو به رخسار تو آشفته و مست... ️️️
عشق برای من در چشمان تو زاده شد و من هنوز هم مست از لذت آن دمم...
همرنگ سپیده و سپیدار شوید مشتاق سلام و مست دیدار شوید روشن شده چشم آسمان صبح بخیر در میزند آفتاب بیدار شوید
بیت بیت این غزل ... مست از می گیسوے تو️ ناز گیسوے تو را با جان و با دل میخرم ...
من مستم و این مستی من مستی می نیست چون یاد جمال تو کنم، مست شوم من،،، ️️️
️ در کنار دلبرم آرامشے آمد به دل باز آغوشش مرامست و خرابم مے کند چشمهایش چشمہ احساس شد عاشق شدم لعل لبهایش مرامست از شرابم مے کند....️ ️️️
. مست شده ام در این طلوع زیبا همراه صبح بخیرهایت عالمی را دیوانه می کند وقتی صبح بخیر را از زبانت می ریزی... ️️️
صبح ما را به هم آمیز با عطر تنت مست ان بوے دل انگیز ترین یاسم ڪن... ️️️
کیست به یاد چشم تو ، مست ؟ منم ، منم ، منم ...
ما مست نمیکنیم ک حالمون خوب بشه مست میکنیم ک یادمون بره حالمون بده
تو بعد از کشف الکل شاعرانه ترین کشف بشری! من از سرودن تو مست می شوم.
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار ... مستیَ ت با بغلت هر دو گناهش با من . . .
در سر هوس عشق تو دارم همه روز در عشق تو مست و بیقرارم همه روز ️️️
مست شده ام در این طلوع زیبا همراه صبح بخیرهایت عالمی را دیوانه می کند وقتی صبح بخیر را از زبانت می ریزی... ️️️
گفتم ای دل، نروی؟خار شوی، زار شوی بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی نکند دام نهد؟خام شوی، رام شوی؟ نپَری جلد شوی،بی پر و بی بال شوی؟ نکند جام دهد؟کام دهد، ازلب خود وام دهد؟ در برت ساز زند، رقص کند،کافر و بی عار شوی؟...
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده است که اگر کهنه شود مست ترت خواهد کرد