متن نفس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نفس
☔️♡ روی پنجه های پام وایسادم.
دستمو با تموم توانم دراز کردم...
ولی دستم به ظرف شکلات نرسید! مامان خونه نبود...
صندلی خیلی سنگین بود!
دلم شکلات میخواست!
آروم قدمامو کشیدم سمت بیرون
از آشپزخونه که خوردم بهش!
دو تامون پخش زمین شدیم
ولی با دیدن هم غش غش
خندیدیم......
☔️💜 نفس: میشه...
چشماتو باز کنی؟
میکائیل: نه!!
نفس: چرا؟!
میکائیل: اشکام میریزن!
نفس: ولی الان دل من هم
داره از دلتنگی میریزه :)
دیالوگ رمان نفس میکائیل
نویسنده: ریحانه غلامی
وقتی نفس می کشم تازه می فهمم که تو با هر نفس به قلبم می نشینی
اگر تو نبودی،قلبم پژمرده بود از تنهایی....
تو مرا یاد کنی یا نکنی ، باورت گر بشود،گر نشود حرفی نیست...اما...!!نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست.🍂💔
یڪ عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا ڪہ درے هست مرا بال و پرے نیست
حالا ڪہ مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثرے نیست
بگذار ڪہ درها همگے بستہ بماند
وقتے ڪہ نگاهے نگران پشت درے نیست…
این روزها
نفس نه
آه
می کشیم
نیست در آغوش من جز نفس گرم تو
در پس آن بوسه ات فاش شده شرم تو
هر قدم از رفتنم بی تو بجا ماندن است
بی تو کجا من روم وقتی هدف ماندن است
هر شب و روز مقصدم سمت حریم تو بود
ژاله صبحگاه من وَسمه چشم تو...
این شب، هنوزِ بلندی ست
که با حواس نجیبش
هوای شرجی ما را نفس می کشد دارد.
بگذار
از کدام خاطره دم بزند
سکوت تن به تن چشمهای ما با هم....
جلال پراذران
سفیر اهدای عضو
فعال محیط زیست
پلکهایم را می بندم
نگاهم نفس بند می شود
و هیچکس هرگز نمی بیند
چگونه به پایان می برد
پروانه ای در پشت شیشه
جان می کند را ...
جلال پراذران
سفیر اهدای عضو
فعال محیط زیست