متن پدر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پدر
به وعده گاه می روم
حدودی که این روزها
کوله ی اندوه زمین بگذارم،
به مزارت می روم
که دریچه ای ست وقتی که نیستی
و گریستن ست که؛
سبکبارم می کند.
برای تسلای خودم
به این باور رسیده ام که،،،
خانه عوض کرده ای!
نفوذِ رویاهایم
مرا می کشاند...
پدر اما عجیب بوی امنیت می دهد.
وقتی به قلبش تکیه داده ای
گویی امن ترین جای جهان نشسته ای
و مطمئنی آب از آب تکان نمی خورد.
پدر اما عجیب ستون های عشق را سرپا نگه می دارد.
پدر اما، باید ماندنی باشد تا دلگرمی اش روزهای سخت را...
پئیزه ولگان
پنجره لب
آقاجان بوشوبو
برگ های پاییز/لبِ پنجره/پدر رفته بود
کوه ، اگر به حرف بیاید از پدر
می گوید...
آریا ابراهیمی
