عزیزم ؛ قهر همیشه هست! اردیبهشت ولی سالی یک بار می آید برگرد عاشقی کنیم ...
این من با هیچ تویی غیر خودت ما شدنی نیست... .
می ایستد قلبم.. به پای آمدنت ..
هفته ای که بروی حالش از این بهتر نیست... شنبه اش بغض و هوای جمعه اش بارانی ست....
باید به آغوش عکس هایت پناه برد؛ از شر شب های "مطلقا بی تو" ....
تو که از شهرمان رفتی، جهانگردی رونق گرفت؛ دنیا هم دور خودش میگشت به دنبال تو ....
تنها آرزوی منی! وقتش رسیده، برآورده شو ...
چشم باز کن و دور و برت را نگاه کن... یعنی که حال قلب مرا رو به راه کن...
مرا،خوابی احتیاج است که تعبیر کند آمدنت را .
من برایت عاشقانه مینویسم وتوبرای او، عاشقانه میخوانی عشق چقدر، ساده میان ما میچرخد
برماندنت اصرار نخواهم کرد. همین یک لحظه را باش،این لحظه را یک عمر زندگی خواهم کرد
از لحظه نبودن تو دیوانه تر شدم این جا دلی به سوی تو پرواز میکند
عشق گاهی شبیه لبخند است خنده کن خنده ات خوشایند است
و میان تمام مردم دنیا تو دنیای من شدی
در میان ماهرویان ماهروی من تویی گر نترسم از خدا گویم خدای من تویی
همچون آفتاب بر شاخه ی گیلاس تنم بتاب تا در اردیبهشت آغوشت شکوفه دهم...
باش بخند برقص و غزل غزل عشق را به تصویر بکش...
هر جور که تو بخواهی نگاهت می کنم در این دو پنجره همیشه به روی تو باز است ...
بخند برایم...لبخندت را به هر زخمی که زدم خوب شد
چهارشنبه سوری شبی است و میگذرد... مانده ام با آتشبازی مداوم چشمانت چه کنم
من، ڪسی رو میخوام ڪہ تویے..! ️️️
جمعه هایت را با من پر کن به اندازه ی یک فنجان قهوه ی تلخ کنج لبانت...
چشمانت را باز کن مرا ببوس طعم نگاهم شیرین تر از لبانیست که تو میچشی
من نزدیک تو و تو دور بین ای به فدای تو عینک بزن