100 متن کوتاه معجزه ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره معجزه
100 متن کوتاه معجزه ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن معجزه برای اینستاگرام و بیو واتساپ
چه خوب که آدم شخص دلخواهش را پیدا کند،
اما اینکه آدم توسط شخص دلخواهش
پیدا بشود معجزه است، معجزه ای دلنشین...
مثل کبریت کشیدن در باد
زندگی دشوار است
من خلاف جهت آب شنا کردن را
مثل یک معجزه باور دارم
آخرین دانه کبریتم را
میکشم در این باد
هرچه باداباد
همچون کشیدن کبریت در باد دیدنت دشوار است .
من که به معجزه عشق ایمان دارم ٬
می کشم آخرین دانه کبریت را در باد .
هر چه بادا باد !!!
اگر کسی گرهای دارد
و تو راهش را میدانی سکوت نکن!
اگر دستت به جایی میرسد کاری کن.
معجزهی زندگی دیگران باش
بیشک فرد دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود ...
مهربانیِ یک نفر عاشقم کرد
آن هم در حدِ معجزه
از باقیِ دوست داشتن ها
فقط یاد گرفتم که
معجزه کردن کارِ هرکسی نیست...
️️️
اصلا بعضی ها آمده اند
ڪہ
معجزه زندگی آدم باشند،
و باخود شادی بیاورند،
این بعضی ها
اگر یڪ روز نباشند،
همین نبودنشان می شود،
بزرگ ترین درد زندگی️
️️️
گاهی که
به بودنت فکر میکنم ...
نفسم حبس میشود ،
میلرزم
از این همه خوشی...!
جانا
فکر کن اگر باشی
وای که از شادی
نَمردنم
معجزه است...!
شب بیداری های من
همه از سر دلتنگی نیست
راستش را بخواهی
می ترسم معجزه بیاید
تو را بیاورد
و من خواب باشم...
در روزهایی که هیچ معجزه ای
حال دنیا را
بهتر نمی کند
دوستت دارم های تو
عجیب
حال دل مرا
خوب می کند
خوب ِ من...
فقط می خواهم معجزه ام
شادی چشم هات باشد
من پیامبر لبخندم
خدا کند که با خدا به نتیجه برسیم
سجاد افشاریان
اسکارلت دهه ی شصت
برای عاشق شدن
باید کسی را انتخاب کنی
که همیشه به تو شبیه به یک معجزه نگاه کند.
فریدا کالو
نقاش معروف مکزیکی
ولی من بر درخت سبز یادت
به تیغ آرزو حک میکنم " دوست"
که تا میراث عشقی هست، دارم
امید معجزه ،چون عشق جادوست
قبل از سکانس حضور تو،در زندگی ام
حتی معنی عشق را هم نمیدانستم
ممنون بابت بودنت،
که معجزه ای شد برای دل عاشق من
یاسمن معین فر
کلامت؛
مُعجِزی بر باورِ احساسِ یک زن
شعری بخوان،
مومن به غزل هایت خواهم شد
یه وقتایی تو زندگی آدم پیش میاد که دلش معجزه می خواد. وقتی هم براش اتفاق نمی افته، کم کم رو آرزوش رو خاک می گیره و همه چی یادش می ره. امّا همیشه امید به معجزه از خودش مهم تره.
- پل چوبی
انسان آنقدرها که در جستجوی اعجاز است در جستجوی خدا نیست. و چون نمیتواند تاب بیاورد که بیمعجزه بماند، دست به خلق معجزات تازه میزند و به پرستش جادو و جنبل رو میآورد.
بخندید
که شاید بتوانید
معجزه کنید
و طراوت به گلِ پژمرده زندگیتان هدیه دهید..
بلندتر قهقهه بزنید
حتی اگر کوتاه،
حتی اگر مصنوعی ...
هزار سال هم بگذرد
نگاهت غافلگیرم می کند ...
تو در هر لحظه
هزار اتفاقی ...
مگر می شود تو را دید
و به معجزه ایمان نداشت ؟!
مادرم پیامبری بود ...
با زنبیلی پر از معجزه
یادم نمی رود
در اولین سوز زمستانی
النگویش را به بخاری تبدیل کرد...!
هر پیامبری معجزه ای داشت
یکی نفسش
یکی عصایش
و دیگری کتابش
اما تو
هیچ یک
از این ویژگی ها را نداشتی
من
تنها به گل سرخی
میان موهایت
ایمان آوردم ...
زمانهایی فرا میرسد
که تصور میکنی همه چیز به پایان رسیده است
اما خیلی غیرمنتظره
نوری نمایان میشود در زندگیت
و خدا معجزه اش را نشانت میدهد .