پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هیچ چیز در این جهان ارزش جنگیدن ندارد،چراکه با جنگیدن آرامش از تو سلب میشود،و حال آنکه این آرامش، باارزش ترین دارایی توست....
بعضی وقت ها خوبه که رابطه رو تموم کنی،خوبه که دوست چندین ساله رو کنار بذاری،خوبه که از یه کار خسته کننده استعفا بدی،خوبه که روز هایی رو فقط استراحت کنی،خوبه که از شهر قدیمیت فاصله بگیری،خوبه که کشورت رو برای همیشه ترک کنی،خوبه که برای آرامشت این کارها رو انجام بدیچون هیچوقت هیچ چیز اونقدر گرانبها نیستکه به قیمت از دست رفتن آرامشت تموم بشه.پریا دلشب...
وقتی تو را می بوسم بگذار دنیا را آب بردارد من در میان آرامش آغوش تودر هر طوفانی به ساحل می رسم...
این روزها عجیب، دلم، یک دل سیر از شوق گریستن می خواهد، وقتی برای از ته دل خندیدن، جایی برای آزادانه سر بر شانه های تو گذاشتن و بی هراس و بلند، ترانه خواندن، بارانی می خواهم که بر موهایم ببارد و آفتابی که با پوست تن لمس کنم، دلم آبی آسمانی می خواهد که در پهنه ی پروازم به چنگ نگاهم درافتد، و موج سواریِ شاد کودکانه در دریایی که صدفها،ساحلش را سپید پوش کرده باشند، تو باشی و من و یک کمر کش سبز جنگلی که انتهایش برسد به چمنزاری پر از اسب های وحشی، د...
آرامش یک برکه رو سنگ های کوچک نمی تونن به هم بزنن..سنگ های کف رودخونه نمی تونن جلوی جریانش رود بگیرن..تو دنیای ما خیلی از آدمها مثل این سنگهان، میان که آرامشت رو بگیرن، میان که جلوی پیشرفتت رو بگیرن..تو باید با چشم باز ببینیشون و نگذاری به هدفشون برسنن!وقتی می بینی همچین آدمایی تو زندگیت هستن یعنی یک جایی یک کاری رو درست انجام دادی.یعنی کاری رو انجام دادی که اونا در توان تو نمی دیدنش!کاری که جزو آرزوهای محالشون بوده..پش...
پاییز که بیایدسر بر شانه ی مهرشدلتنگی هایم رادر خش خشِ نارنجی اش جا می گذارمو فراموش می کنمکه تابستانچگونه این همه سرد گذشتپاییز که بیایددل آشفتگی هایم را به باد می دهمو آرامش رادر غروب غم هایم قدم می زنماین بار زندگی از برق چشمانم ادامه می یابد.......
همینک نیازمند اندکی آرامشمآرامشی از جنس حضورتدر جاده ای شمالی همراه با موزیکی ملایمو درختانی که سرمستانه درمیاننوازش باد میرقصند گویی انان هممسرور اند از این وصالرامین وهاب...
کمی آرام بگیر جانم،کمی شش دانگ حواست را جمع خودت کن.چقدر شیرین استاگر برای خودت یک فنجان چای بریزی و بنوشی تا لحظاتت آغشته به آسودگی شود.اگر دیوان حافظ را که در طاقچه ی اتاق خاک می خورد برداری و واژه به واژه ی آن را به درونت بسپاری.زندگی دلچسب تر می شودوقتی آرامش را چندباره بیآفرینی.وقتی به جنگ های ناتمام ذهنت خاتمه دهیو سررشته ی شادی را در دست بگیری.آرام بگیر جانم،تو باید مامنی برای حال خوب باقی بمانی.هیچ کس جز تو نم...
مگه شیرین تر از اینم میشه یک نفر کل جهانت باشه مثل یک مرد کنارش باشی مثل یک زن نگرانت باشه مگه زیبا تر از اینم میشه اون تماشایی و تو دیوونه قلبتو پر کنه از آرامش وقتی خسته برمیگردی خونه...
این هوانشانه از تو داردباران و عطرِ بهار وآرامشش...باید در این هواعاشقانه نفس کشیدکه زندگی را دلچسب تر کند .....
دوست دارمهمچون مِهِ صبحگاهیدر هوای بامدادیسوی آسمانِ پاک، پرواز کنمدر خلوتِ صنوبرها بنشینمدر ساحلی خاموش، همچون اوآرامشِ خستگانغذای گرسنگان ولانه ی پرندگان باشم...
گاهی باید دور شد و فقط نگاه کرد. دور شد از هیاهوی آدمها،زندگی، دنیا.گاهی دور میشم تا به سکوت و آرامش خودم برگردم، به اون کسی که میون روزمرگی ها و تناقض ها جاش میذارم و فراموشش می کنم..اون منِ ساکت و آروم رو بیشتر دوست دارم. کسی که فقط دور بود و تماشا می کرد. کسی که حرفهاش رو با کلمه ها می نوشت، حرفهایی که شاید، درد مشترک خیلی ها بود..دلم برای خیلی چیزها از خودم تنگ شده و احساس می کنم نباید بذارم این دلتنگی و فراموشی و انتظار برگشتن ب...
سرگرم بودم با همین روزای تقویمچشمای نازت زندگیمو زیر و رو کردوقتی کنار تو به آرامش رسیدمدیگه نباید هیچ چیزی آرزو کرد...