شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آسمان دی/پُر شد از بادبادک/رنگین کمان...
ارامش خاطر می دهم دل را برای دیدن ات سوخت و جزغاله شد ارزوهایم ....
درخت سیبمیوه سرخ وشیرینش راپس از در آغوش گرفتنمهدیه داد...
تنور می سوزد ترازو اه می کشدما،هرغروب بایک بغل داغ سنگک به خانه بازمی گردیم .//...
مینویسم/ تا / بپرم از روی/ باد٬ حرامزاده/ که پنهان شده است/ لابه لای نی زار سر٬ راه/باد دستم را میگیرد....
کسی انتظارم را نمیکشد/منم و/زخم کلمات/و صندلی که/پشت پنجره گذاشته شده/برای تماشای قطاری/که ان سوی مرز/ میرود و سوت میزند....
دسته کردم/شعر را/نقطه،سوال را پشت خانه پنهان کردم...
زمین خورد/اسب/شیهه ی دُرشکه...
ها می کند/گنجشک زنگوله های یخ را/بخار لای شاخه ها...
دلمپر از رسیدن استدلواپس افتادنام نیستی،تو به فکر سبدی!...
می گذریم/از این زمستانِ سیاه/ باد تلخ صبح میلادی...
در تاریکی نشسته بودمدر خودم فرو رفته بودممانند مرغی کهنیوکاسل گرفته!تکان دادنور آسمانی تومرا...
باتوامای دوست ای کهنه رفیقروزهای زیبایی که باتو گذشتتورایاداست؟کنج دلم گرم گرمهتومرایادکنی یانکنیهمیشه درخاطرمنی....
آرزوی پاییزیم را بر دوش می کشماین برگریزان تمامی ندارد.....
غم را غمفرا می گیرد وقتی که نامام را می شنوَد...
میشود/برای امدنم/ خندههایت/ به استقبالم بیایند....
رویا های گرداوری شده ی گُل را به کندو می برند زنبورهای عسل...
خار فراوان تشنگی فراوان باتدبیری زیبا خود را بالا کشانده ای گُلِ شیپوری...
مه/ تا دید/ غرق راه رفتنت شده ام/ ترا/ در خودش /گم کرد....
عجب حوصله ای عجب اندو هی عجب پیر شده است کوه...
درانتظار بامداد اشک ریخته است فردا سهم ما عمرگمشده...
درخت ِ نارنج پیراهنش رابا بهار گُل دوزی کرده است بازکن پنجره را نسیم اوازِ ان را منتشرمی کند...
دلِ درخت پُرازشکوفه باد چشمک می زند...
پاک نمی شود خونی که پاک است.دست ات را به گردن دستمال نینداز ...
سر میگذارمروی شالِ پروفایلتلاکوآنی همیشه...
چه میشود/ چشم درچشم/ پلک نزنی/ در این شبِ طولانی/ یلدا...
زمزمه های دل غربت زده ام رابه نسیم سپردمتابرساند به تو....
باانگشتانت به ابرها غلغلک بده شاید هوای خشکِ چلّه خندان شود....
خشکیدهدریا میان نفت ماهی ،دودی شده...
میترا/آفتاب به یلدا می آویزد/چمدان سنگین آذر...
دانه دانه شد شب/هندوانه افتاد/یلدا شکست...
جمع شدیم/دورِ پاییز/حافظ هم خاموش...
نقش در نقش/نقاشی/ تابلوی یلدا...
نمیخواستم تنهایی را به تن کنم خودت بُ ر ی دی...
نگاه کُن جهان چون چهارشبنه سوری ست من شعله می شوم تومی پَری شاد...
گل انار/ بگومگو داره /با ابراه/اب /اواز میخواند...
دل قوری شکست/از کتری/بخاری بلند نمی شد...
باز کرد/ دکمه هایش را ماه/درون شب/ گم شدیم...
فردا برف و باران/ امروز من و خورشید/برهنه...
باد کُلاه ام رابرداشت موی سرم اما روسفید بیرون امد...
راه ها/ در جستجوی/ جای پاهای باقی مانده اند.برف اب شده است...
ردپا/از پا انداخته کوره راه را/بفشههای کنار پرچین/مدتهاست/از یاد بردهاند عطر ترا....
کلمات/ کلافی سر در گم اندخیابانرودخانه ای سرخ...
آشفته کرد / موی سرش را آذر/ دف می زند پاییز...
شادمانی /گم شده است/کوچه ها/پُراز اندوه و دلتنگی/چقدر/در خیابان/مُرده ریخته است...
:گاو است چشم امچشم گاوی امدارد می چرددر چراگاه سبز چشم توسیر نمی شوداز نگاه سبز تواز سبزه نگاه تو...
این باغِ لگدکوب شده/ شکوفههای گلسرخ/باز/به پرواز درامد سینه سرخ ....
برگ ها زخمی/پاییز گنجشک ها را/چال کرد پشتِ میله ها...
چتر را بست / مسافرخیابان/منفی صفر...
گریه کردم برای تمام روزهایی که بودیمن ندیدمتوروزهایی که خواستم ببینمتتونبودی....