متن نسیم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نسیم
برخیز جانم
صبح دیدار است
آفتاب دارد به ما می خندد
نسیم صبحگاهی
رقص کنان از دم گیسویت
عطر عشق را به مشامم می رساند
برخیز و با لبخندت
دنیایم را به هم بریز
تا من خودم را
در آینه ی چشم هایت ببینم
و دلبرانه ترین واژه هایم را...
نسیم برحلقه گیسوی تو رد شد
دل ما برد
نسرین شریفی
نه دانه دانه های برف و بوران امشب
نه برگ ریزان پاییز دیروز،
هیچکدامشان
نمی توانند راه را بر نسیمی ببندند
که مژده ی بهار فردا را خواهد آورد.
شعر: دلسوز صابر
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
او همراه نسیمی خنک می رود،
بدون کلامی!
بی قدم زدنی!
میان کوچه های شهر...
او می رود،
همراه با بادهای دم غروب!
...
سرد است!!! انگار زمستانی سپید است،
و شهر، جسمش را لای کفن پوشانده!
همچون دختری بی عشق و عاشق رشد می کند!
همراه با شکوفه های...
در جاده ای بی نهایت عشق پیموده ام
در این سفر عاشقانه، تو همراهم باش
دریای عشق را در دلم بی نهایت پیدا کرده ام
تو همان دریایی که قلبم را در آغوش گرفته ای
ساحلی زیبا در دلم پیدا کرده ام
تو همان ساحلی که پیشانی دریا را در...
نسیم صبح منی چون ز خواب برخیزی
پر از شکوفه و شادی ز شور لبریزی
تومثل دشت شقایق لطیف و چشم نواز
و مثل باغ پر از اطلسی دل انگیزی
به چشم وچهره وقامت یگانه ای در شهر
تو در میان عروسان عروس تبریزی
ز شوق آمدنت لب ، همیشه...
بیتابم...
مثل قاصدک
که با هر موجی از نسیم
گیسوی سپیدش را بر باد می دهد.
📒🖋
زهره دهقانی
(شادی)
نوازشِ نسیمِ روے صورتم
یادآورِ دستانِ توست...
چقدر خوب است ڪه نمے فهمے
درآن لحظه چه بر من مے گذرد...
وگرنه با نسیم هم، دست به یَقه مے شدے ...
می توانست گلزاری باشد
برهوت دلم
با شاپرکهای سرمست
که ندانندبر زنبق طناز بگردند
یاسوسن چلچراغ
و نسیمی
که نداند کلزا را بنوازد یا بابونه را
اگراینجا بودی
دیوار حاشا بلند ست
سهراب !
نسیم هم بتراود
نم پس نمی دهد