پرواز پرنده را شکسته اند آواز مرا منی که می خواستم در بهار چشمان ات برای خودم آواز بخوانم هم اکنون یک دنیا آواز درگلوی من شکسته است یک دنیا پرواز در چشم ام
آسمان دی/پُر شد از بادبادک/رنگین کمان
ارامش خاطر می دهم دل را برای دیدن ات سوخت و جزغاله شد ارزوهایم .
درخت سیب میوه سرخ وشیرینش را پس از در آغوش گرفتنم هدیه داد
تنور می سوزد ترازو اه می کشد ما، هرغروب بایک بغل داغ سنگک به خانه بازمی گردیم .//
مثلِ سالهای برفی میماند/ روزهای امروز / از زانوان /بالاتر رفته/ سالِ برفیِ سیاه/ حالا/نشسته ام/ خاطره های یخ زده را می شُمارم/ چیزی بیادم نمی آید/ تاریخ را فراموشی گرفته/نیستی/ پشتِ سر هم/ نشسته/ به آینه نگاه میکند...
مینویسم/ تا / بپرم از روی/ باد٬ حرامزاده/ که پنهان شده است/ لابه لای نی زار سر٬ راه/ باد دستم را میگیرد.
کسی انتظارم را نمیکشد/ منم و/زخم کلمات/و صندلی که/پشت پنجره گذاشته شده/برای تماشای قطاری/که ان سوی مرز/ میرود و سوت میزند.
کلمات لباس مشکی پوشیده اند گویند مشکی رنگ عشق است گویم از مشکی بالاتر رنگی نیست روزگار مشکی ما را کدام دست با قلم مو مشکی کرده است
دسته کردم/شعر را/نقطه،سوال را پشت خانه پنهان کردم
زمین خورد/اسب/شیهه ی دُرشکه
ها می کند/گنجشک زنگوله های یخ را/بخار لای شاخه ها
سرد نشو ! جوش نزن ! فرزند زمین هستیم ؛ دنباله ی زمان فقط این نیست ؛ همه چیز سخت است همین جا ؛ همین حالا همینطور که داری شعرم را می خوانی - همه با هم داریم بُر می خوریم دنیا ارزان است گران است یک چبز آن هم...
آن زن که دستان پاپ را کشید پاپ هم که ان رفتار را انجام داد باید غرب یک جورایی جبران می کرد باید خاورمیانه تاوانش را می داد باید خبر عوض می شد باید خبری جبران اشتباه پاپ می شد خبر بزرگ تر باید تمامی رسانه ها را پر می...
دلم پر از رسیدن است دلواپس افتادنام نیستی، تو به فکر سبدی!
می گذریم/از این زمستانِ سیاه/ باد تلخ صبح میلادی
در تاریکی نشسته بودم در خودم فرو رفته بودم مانند مرغی که نیوکاسل گرفته! تکان داد نور آسمانی تو مرا
باتوام ای دوست ای کهنه رفیق روزهای زیبایی که باتو گذشت تورایاداست؟ کنج دلم گرم گرمه تومرایادکنی یانکنی همیشه درخاطرمنی.
آرزوی پاییزیم را بر دوش می کشم این برگریزان تمامی ندارد..
غم را غمفرا می گیرد وقتی که نامام را می شنوَد
میشود/برای امدنم/ خندههایت/ به استقبالم بیایند.
وقتِ رفتن است/ بقچهایاز خاطره/ برایم ببند
رویا های گرداوری شده ی گُل را به کندو می برند زنبورهای عسل
خار فراوان تشنگی فراوان باتدبیری زیبا خود را بالا کشانده ای گُلِ شیپوری