متن بغل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بغل
لطیف مثل گل پر از بهانه و ناز است
گرفته اند از تنش گلاب قمصر را
نگاه او غزل، لبش وفور زیبایی
خدا چه شاعرانه خلق کرده دلبر را!
🟪 شاعر: سیامک عشقعلی
پزشک خودکارش را روی میز می گذارد و به صندلی تکیه می دهد:« اگه همه ی حرفایی که می زنم خوب گوش بدی؛ حالش زود خوب می شه».
سرم را تکان داده و او ادامه می دهد:« دستور العملش ساده ست. صبح، ظهر، شب، یعنی حداقل سه وعده در روز؛...
گفتی بنویسمت غزل می خواهی!
غمگین شده ای و راه حل می خواهی!
بوسیدمت از بهانه ات فهمیدم
انگار فقط کمی بغل می خواهی!
🟪 شاعر: سیامک عشقعلی
گفتی بنویسمت غزل می خواهی!
غمگین شده و راه حل می خواهی!
بوسیدمت از بهانه ات فهمیدم
انگار فقط کمی بغل می خواهی!
🟪 شاعر: سیامک عشقعلی
عمیقاً به یه عشق واقعی از جنس بوی بغل مادر نیازمندیم
من اونقدر دوست دارم
که هر وقت داشتی از چشمام
سقوط میکردی
قلبم رو پنجه هاش ایستاد
و قبل از افتادنت بغلت کرد
برای همینه که تو
گوشه نشین
قلبم شدی
منظومه هزار یکشب
از غمزه های چشم غزالت غزل شدم
با حبه های قند جمالت عسل شدم
اهل فلات دامن عشقم ولی چه سود
با رشته های گوشه شالت گسل شدم
منظومه هزار و یکشب گمراهیم شدی
در حلقه حلقه های زلالت زحل شدم
اصل مرا به خاک محبت سرشته...
میگن وقتی یڪی رو بغل میڪنی، ۲۰ سال بیشتر عمر میڪنه! اصلا مهم نیست ڪه این حرف رو از خودم درآورده باشم و صِحَت علمی نداشته باشه، تو فقط بغلم ڪن! :))
دیالوگ رمان : مهتاب
نویسنده : نگار عارف
منزل من ..
جایی میانِ بازوهای توست
عشق از راه دور یعنی چه
بغل محکم یارم خواهم
بوسه بر لب های تو شیرنتر از جام عسل
یک دو بیتی از لبت باشد برابر با غزل
من بهایش می دهم هرچند باشد قیمتش
پس بده یک بوسه را با اندکی از آن بغل!
ارس آرامی
سر گشته و حیران تو ام کمی بغل تزریق کن
از گوشه ی لب های خودت کمی عسل تزریق کن
یک روز اگر برانیم با ستم و جفای خود
از جای لب و بغل به من فقط اجل تزریق کن
احساس میکنم قلبم برای نگهداری این همه احساس زیادی کوچیکه؛
من احساس میکنم که این قلب کوچیک
هر لحظه میخواد منفجر بشه...!
و به جای خون ازش نور به همه جای دنیا
پرتاپ بشه...✨\
و همه عاشق تو میشن... همه... همه.... همه....!
و همه شبیه تو میشن...🌜
و دنیا زیبا...