متن بی تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بی تو
بیا که جان مرا بی تو نیست برگ حیات :)
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد...
                    
                    
                    دوست می دارم
هر آنچه را
که با تو می توان شمرد !
الا شمردن
نفس های بی تو ماندن را
مجید رفیع زاد
                
                    
                    
                    برای شب هایی که بدون تو گذشت 
من نمی شناختمت من ناراحتم
                
                    
                    
                    مثل  پائیز   و   هوای   ابری   و  تنگ  غروب
یاد  تو  چون   بادهای  موسمی  سمت  جنوب
بی تو سخت است و عذاب آور تمام لحظه ها
یاد  خود  را اینچنین  بر  قلب زار  من  مکوب
                
                    
                    
                    (بی تو مهتاب شبی)... کاش نبودم بی تو
(باز از آن کوچه )... کاش نرفتم بی تو
کاش در آن کوچه پُر چشم مهتاب زده
نمی رفتم، نمی گشتم، هیچ نبودم بی تو
ارس آرامی
                
                    
                    
                    • برو از پیش من اما
• نگو حرفامو یادت نیس
• چشای عاشقم بی تو
• میشن هرشب به یادت خیس 
• برو از پیش من اما
• ببینش،این دلم خونه
• همیشه تودلم هستی
• بازم برگرد ب این خونه 
• صدامو میشنوی؟ خستم
• چشا تو روی...
                
                    
                    
                    بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کند
وای دل چون کودکی بی تو لجاجت  می کند
اشتیاق دیدن تو میل خاموشی نکرد 
هیچ وقت عشقت ب دل فکر فراموشی نکرد
عشق من با تو به میزان تقدس می رسد
بی  حضورت دل به سر حد تعرض می رسد
دوستت...
                
                    
                    
                    کاش می دانستی
این خانه بی تو
قبرستانی ست
که هر شب 
میان آن دفن می شوم.
 
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
                
                    
                    
                    بی تو مهتاب شبی... کاش نبودم بی تو
باز از آن کوچه ... کاش نرفتم بی تو
همه تن چشم... کاش نمی شد بی تو
به دنبال تو... کاش نمی گشت بی تو
کاش در آن کوچه پُر چشم مهتاب زده
نمی رفتم، نمی گشتم، هیچ نبودم بی تو
ارس...
                
                    
                    
                    نشسته ام بر ساحل ناآرام واژه ها 
درد دارند بی تو نور من؛ این سایه ها 
شعرم آشفته تر از دریای طوفانی ست 
ابر پر بارانی در قلب من،  زندانی ست
 
اندوه به در خانه ی قلب من می کوبد 
بی تو این درد است ! ببین ، در سینه...