متن دوست داشتن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دوست داشتن
〖- انقضای دوست داشتنت ، پایان جانِ ِمن است :))🦋♥️〗 ️
عاشق شدن ساده هست
با قدمهای تند میروی
سربالایی را می پیمایی
به قله میرسی
و اما دوست داشتن سخت است
هنگام پایین آمدن ازسرازیری
همان لابه کردنهای زهواردررفتگی یار
پیمودن کوچه های کج خلقی از سختیهای دوران ویا وداع با سلامتی اش را ، اگر همراه ویاوربودی
میشود گفت:دردوست...
بامن حرف بزن
از دوست داشتن هایم
لبی ترکن
ستاره هارا به خلوت بکش
شب را به بازی بگیر
بگذار
ماه بی خوابی بکشد
خورشید
خواب
بماندو
زمان درتماشای
دلدادگی هایمان
متوقف شود...
علی مولایے
لبت خندان وقلبت شاد ای دوست
دلت از بند غم آزاد ای دوست
بهاری باشی و سرسبز و شاداب
همیشه گلشنت آباد ای دوست
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
اگر فقط قلبش، اندازه ی دل کبوتری باشد،
کفایت نمی کند!
کسی که تو را دوست داشته باشد،
باید،
چون اسب بدود!.
شعر: طلعت طاهر
ترجمه: زانا کوردستانی
یک نفر باید بیاید عشق ، مهمانم کند
سر دهد در پای من تا رو به سامانم کند
من چنانم که به نازی خلق را حیران کنم
او چنان در عاشقی باشد که حیرانم کند
دین و دل را واگذارد در تمنای وصال
آنچنان که بی نیاز از این و...
با قلم همراه می شوم
تا از دورترین فاصله
به نزدیکترین قلب
بگویم:دوست داشته شدن
نهال امید را می رویاند.
روزگاری شاعری میکردم و آواز عشق سر میدادم در دفتر کوچه ای که قدومت موسیقی ای بود ، روی شعر سُرائیدِه و آواز درحال خواندنم.
ولی طوفان تقدیر تمام نُت های این موسیقی دلنشین را ؛ نُت به نُتِ دوست داشتن را باخود بُرد جز نُت حَسرت ...
صدایت بسیار زیباست...
گاهی اینقدر محو صدایت می شوم که نمی دانم در کجا قرار دارم و چه عملی را انجام می دهم فقط می دانم زیباترین موسیقی دنیا صدای خنده های توست...
تویی که اوج آرامش،محبت و مهربانی هستی ...
جانانم تمام زیبایی دنیا در چشمانت نهفته
و من...
انگار تکه ای از قلبم را به دست آورده بود...
در پوست خود نمی گنجند...
اما خیال خامی او را برداشته بود از پیروزی خود خوشحال بود نمی دانست به جای تکه ای از قلبم تمام قلبم را به دست آورده بود...
چشم آهویی من...
من قدر نفس ها و...
بگذار شاعر بمانم!
بگذار شاگردی تنبل و بی هنر باشم،
چرا که نمی توانم،
کلمات را به خوبی بیاموزم
و نه می توانم،
با درک رنگ ها،
دوست داشتن تو را ترسیم کنم،
اما خوب می دانم که می توانم،
جز تو بر همه کس چشم بپوشم...
شعر: علی پاکی...
خیلی قبل ها
حتی قبل ازآنکه چیز ی بشنوم
یا حتی کلمه ای بگویم
حتی قبل تراز آن که دم
گوشم اذان بگویند
آن زمان ک نمی دانستم حتی
اسم چیست!!!
چیزی شبیه سرنوشت
جلوترازهمه
زمزمه کرد
که باید تورا.
دوستت بدارم... .
سمیه معمری ویرثق(یانار).
من با دلتنگی هایم میانه یِ خوبی ندارم
سلاحِ نبودنت را زمین بگذار
عجالتاً ؛
صَلاح همیشه در این است که بمانی
که دوستت داشته باشم
که دوستم داشته باشی
عشق ؛ اتفاق شگفت انگیزی است
ما این همه راه آمده ایم که با هم
جهانِ دیگری را بسازیم
✍️اسماعیل...