متن صبح
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات صبح
صبح شدو باران رحمت بارشش از سرگرفت
شهرها را رونقی دیگر گرفت
زنده شد ان خاطرات روزهای کودکی
هم زمین از آسمان یک بوسه ای دیگر گرفت
صبح قسمت فوق العاده ای از روز است؛ ذهن تو هنوز تازه است و بهترین زمان برای برنامه ریزی روزت است. بیدار شو، فرصت های بی پایان در انتظار تو هستند.
متن عطیه چک نژادیان
لبخند که میزنی
تبسم کنان خورشید
دست زمین را می گیرد
و متولد می شود صبح
در پس لبخند تو
صبح است نگارا
سحرت خیر...
تورا همانند مهر خورشید که از گریبان شب بیرون می آید
تا باز با بوسه ای بر لبان صبح عاشق شود، دوست می دارم
ارس آرامی
صبح باران که بگیرد تَرِ باران نشوی
خیس از بارش پی درپی گیلان نشوی
صبح باران که بگیرد چمدان را نبری
بی خبر، همسفر خستهٔ تهران نشوی
صبح باران که بگیرد به سراغم نروی
چینی نازک سهرابی کاشان نشوی!
صبح باران که بگیرد مه سنگین دارم
آخرین خاطرهٔ جادهٔ حیران...
خواستنی تر از من
برای تو
دل گنجشک های چنار همسایه است
هر صبح
با آواز تو
زندگی را جشن میگیرند
دل من که
برگ ریزان
و
بدتر از هزار کوچه در پاییز
خواستی بروی
پشت سرت
درخت
را ببین
S♡M
من که هیچ، اصلا تمامِ جهان!
به تو بستگی دارد،
چشم که باز کنی، صبح میشود...
لبخند هم که بزنی، بخیر هم میشود...
شب را تا صبح به امید تو ستاره می چینم
شاید رسیده باشی...