متن غزل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل
غنچه، غنچه خنده ی دشت تو را دیدند، حیف
گریه ی باغ خزان ات را نمی بیند کسی
رضا حدادیان
جاده ی رنگین کمانت را نمی بیند کسی
ایستگاه آسمانت را نمی بیند کسی
در غبار ابر پنهان هستی و جز چشم باد
ردّ پای گیسوانت را نمی بیند کسی
دست افشان، موج های مست می رقصند وهیچ
کشتی بی بادبانت را نمی بیند کسی
غنچه،غنچه خنده ی دشت تو...
بوی عطری می رسد از دور، می گویم تویی
قاصدک می رقصد و پُر شور، می گویم تویی
یک نسیمی می وزد بر گونه های خیس من
می رود پس پرده های تور، می گویم تویی
بغضهای کهنه را سر می کشم من بیت بیت
بوسه ها می گیرم از...
دنیا چقدر فاصله انداخت بین ما !
تو جنگل شمالی و من ساحل جنوب
و احساسم،
غزل، غزل،
عاشق می شود:
طلوع نو و دوباره ی چشمانت را...
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.
پروانه ی خیال تو در قاب ،میخکوب
عطری که از تو مانده به جا ، خاطرات خوب
دنیا چقدر فاصله انداخت بین ما !
تو جنگل شمالی و من ساحل جنوب
تنها ترین درختم و غم نوک می زند
تَق تَق تَتق به زندگی ام، مثل دارکوب
چیزی شبیه پنجره...
در دلت یک غم زیباست، دلم می گوید
خسته از شاید و اما ست، دلم می گوید
دل تو مثل غزل، مثل خدا، مثل سکوت
مثل یک کوچه تنهاست، دلم می گوید
دل سودایی من، ساده و سرشار و بزرگ
یک نفر مثل تو می خواست، دلم می گوید
من...