متن پاییز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پاییز
فصل خرمالو رسید
فصل بوسه های باران
و چترهای خیس
بیا با قدم هایمان
به استقبال برگ ها برویم
بیا ما هم
بوی باران بگیریم
مجید رفیع زاد
خدا حافظ پائیز !
ممنونم از تو ،
ممنونم که
خاطراتِ فراموش شده را
دوباره زنده کردی
ممنونم برای ...
بو*سه های برگهایت
روی کفش های تنهای ام
ممنونم از نگاه های
مِهر آمیزِ بارانِی ات
ممنونم از تو ،
برای بودن های تکراری ات
خدا حافظ پاییزِ ...
پائیز...
شب بود ...
باز بود پنجره ،
باران می آمد
دو نامعلوم با باران
عهد می بست !
شب بود
چَشم بود
باد بود
پائیز با تمام اندوهش
شاد بود
شب بود، تو بودی
مهربانی ات
درختانِ خزان زده ،
هم دَردی ات
شب بود ،
غم بود ...
سکوتِ...
مُهرِ سنگینی دارد !
روی تمام نامه های عاشقانه می زند
مادر بزرگ می گوید:
عشق بدون اندوهِ پائیزی امکان ندارد!
نامه های عاشقانه ای که سکوت می کنند
و هیچ گاه به مقصد نمی رسند
نامه های عاشقانه ی گمشده ای که
بوی باران می دهند
بوی نَمِ روی...
پائیز بود که دیدمش
چنگی به دل نمی زد
تصوراتم را به هم ریخته بود
دستهای زُمختی
که روحِ لطیفم را چنگ میزد
و شاید او کمی بی ادب !
و من شاید کمی حساس تر بودم!
اما پائیز عشق را خوب بلد بود
قدم های پائیزی
در خیابانی ممتد...
در یک روز پائیزی
خزانِ برگها با من حرف زد !
در یک روز پاییزی
پسری دلش برایم تَپید
در یک روز پاییزی
اولین شعر خوشبختی را سُرودم
در یک روز پائیزی
دلم برای هیچ کس تنگ نشد !
در یک روزِ پائیزی
زیر باران خوشحال بودم
دروغ است می...
گمان می کنم راست می گویند :
پائیز فصل عاشقان است
فصلِ دلهایی که با یک نگاه لرزید
با یک صدا خندید ،
فصلِ دستهای دلتنگ
برای گره خوردن زیر باران ،
برای عشق ورزیدن
فصل نیمکت های زرد تنهایی
که منتظر ...
چَشم به راهِ یارِ گمشده در جنگل...
پائیز که می آید ...
یادِ چشمانِ خیسِ دخترِ همسایه
می افتم
یادِ چشمانِ خزان زده ی پاییزی
یادِ جاده ی عشقی یکطرفه
یادِ شبهایی که
لابلای خیال های گیجِ عاشقانه
سرک می کشید !
از این شاخه به آن شاخه ،
کسی نمی داند پائیز سالها بعد ...
او...
نه گلی هدیه می دهد
نه می سوزاند
و نه سوز فراق را
به تو می چشاند !
پاییز است ؛
با قلبی آکنده از مهر
که با مدادهای رنگی اش
رنگ عشق را
به زندگی ات هدیه می دهد
مجید رفیع زاد
دیگر چه فرقی می کند
باران ببارد
یا نبارد!
وقتی چتر خیال تو
بر سر ماندگار است...
دیگر چه فرقی می کند
بسازم یا بسوزم!
وقتی عشق تمامش سوختن است...
دیگر چه فرقی می کند
چه روزی خواهی آمد
وقتی همه روز در انتظارم...
دیگر هیچ فرقی نمی کند
اما...
عشق جانم
تو
فقط
در
پاییز
بمان....
پروانه فرهی (پرر)
فردا اگر روز خوبی بود
مرا برای دیدن باران،
برای قدم زدن کوه های پاییزی،
برای رقصیدن در برگ ریز،
برای دوست داشتن
بیدار کنید؛
از گریستن خسته ام؛
از رنج ها، خسته تر...
و اما امروز...
آغازِ آخرین پایانِ پاییز است.
شروعِ اتمام دلگیری ها، دلتنگی ها، دلشکستگی ها، و تمام غم های این فصل.
آذر نوید تمام شدن می دهد؛ اما معنای حقیقی آغاز است. 🍁
- کتایون آتاکیشی زاده
به تشنگی ی بهار
دلخوش نباش!
...
تا به باران فکر کنی؛
پاییز از راه رسیده ست!
لیلا طیبی (رها)
وقتی می خندی
جهان می خندد
اما
پاییز
تاب گریه ی تو را ندارد
از ترس
برگ هایش فرو می ریزد
حجت اله حبیبی
پاییز را دوست دارم…🧡
ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ!🌱
ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ! ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛
ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ !🌧
ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ!
ﭘﺎﯾﯿﺰ ، ﻋﺮﻭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ🍁
خزان هم با سرود برگ ریزان عالمی دارد...^ ^