روز اول دبستان سماور نفتی را با دستهای کوچکم روشن کردم سفره صبجانه را پهن کردم ... مادرم سحر خیز بود هاج و واج با دیدن سفره صبحانه کنار درگاه اطاق نشیمن خشکش زد کم کم تمام اعضای خانواده از خواب بیدارشدند ... من کنار سماور شکل مادرم نشستم و...
ای کودک در پستوی دلتنگیم خفته ام تا که تصویرت را در ذهنم نقاشی کنم لبخندها زده ام به سرنوشت تلخم و عجباء که تنها لبخند اعجازم تو هستی کودکم تو را من در آیات گلهای شقایق دیده ام تو را من در اذان طلوع ستارگان دیده ام فریادم خموش...
پَر و پا قُرص ایستاده ام... سَر دوست داشتنت... کوتاه هم نمی آیم... کوتاه آمدن ... بهانه ی آدم بزرگ هاست... دلِ من ... در بازی عشقِ تو هنوز کودک است کودکی لجباز که... تا مال خودِ خودش نشوی دست بردار نیست !
دنبال نمودن حقیقت و زیبایی فعالیتی است که ما در آن اجازه پیدا می کنیم تمام طول زندگیمان کودک باقی بمانیم.
گرچه موهایم سپیدو شانه ام افتاده است کودکی دارم درونم که دبستان می رود
این تویی که به هر حادثه ای جهت میدهی این تویی که هر تلخی را شیرین میکنی این تویی که میتوانی با نگاهی متعالی هر اتفاق ناخوشایندی را به "برکت" تبدیل کنی . . . از اعماق درونت قدرتت را احساس کن و به آفتاب که بر روح و جسمت...
نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه هایی که لبخند و بوسه را آزاد می خواهند پای بیانیه هایی که نمی خواهند درختی قطع شود پرنده ای بهراسد چهارپایه ای بلغزد زیر پای کسی، پای بیانیه هایی که می ترسند کودکی گریه کند...
پیش از اینکه به کودکی آسیب برسانم، مچ دست خود را خواهم زد.
همیشه هراسم آن بود که صبح از خواب بیدار شوم با هراس به من بگویند فقط تو خواب بودی بهار آمد و رفت... از خواب بیدار می شوم می پرسم بهار کجا رفت؟ کسی جواب مرا نمی دهد سکوت می کنند! در پشت اتاقم باران می بارد می پرسم شاید...
دل بسته به سکه های قلک بودیم... دنبال بهانه های کوچک بودیم رویای بزرگ تر شدن خوب نبود ؛ ای کاش تمام عمر کودک بودیم! .
یادمون باشه که یه کتاب، یه قلم، یه کودک و یه معلم می تونن دنیا رو عوض کنن
دوست داشتنت دلی زنانه احساس لطیفِ دخترانه عزمی مردانه و شیطنتی کودکانه می خواهد من برایِ داشتنت باید تمامِ نقش های دنیا را بلد باشم مرد باشم زن باشم دختر باشم کودک باشم... ️️️
هر کودکی، هنرمندی است. مشکل اینجاست که وقتی بزرگ شد چگونه هنرمند باقی بماند.
یک کودک سه چیز میتواند به یک انسان بالغ بیاموزد : بدون دلیل شاد بودن، همیشه مشغول کاری بودن و اعلام خواستهی خویش با تمام قوا !
گاهی دلت از سن و سالت میگیره میخواهی کودک باشی کودکی که به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه میبرد بزرگ که باشی... باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی...! .
مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده خسته ام خسته تر از آنکه بگویم چه شده...!
این شهر به تنگ آمده بود از من و افسوس آن کودک بی حوصله دیگر خطری نیست
کودک که بودم ، وقتى زمین مىخوردم مادرم من را مىبوسید ، تمام دردهایم از یاد مىرفت ... دیروز زمین خوردم ، دردم نیامد اما تمام بوسههاى مادرم یادم آمد ...
غافلی از دردِ من، با آنکه احوالِ مرا کودکِ یکروزه داند، کورِ مادرزاد هم
پَر و پا قُرص ایستاده ام...؛ سَر دوست داشتنت... کوتاه هم نمی آیم... کوتاه آمدن ... بهانه ی آدم بزرگ هاست... دلِ من ... در بازی عشقِ تو هنوز کودک است کودکی لجباز که... تا مال خودِ خودش نشوی دست بردار نیست !
دوباره لالایی بخوان مادر کودکت سال هاست آسوده نمی خوابد بخوان مادر بخوان مادر...
سازمان ملل متحد، 20 نوامبر (29 آبان) را روز جهانی کودک اعلام کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل در چنین روزی در سال 1959 اعلامیهٔ حقوق کودک و در سال 1989 نیز کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد. با تبریک روز جهانی کودک و به امید آنکه تمام بچه های...
مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده خسته ام خسته تر از انکه بگویم چه شده در خیالات بهم ریخته ى دور و برم خیره بر هر چه شدم خاطره اى زد به سرم
پدربزرگ سیگاربدون فیلتر می کشد پدر روزنامه های فیلتردار می خواند کودک اما مشقش را سرخط می نویسد نه یک حرف بالا نه یک حرف پایین