مادر شوهر عزیزم زندگی یعنی همین لبخند تو عشق یعنی یک نفر مانند تو مرحبا بر عشق،تفسیرش تویی آفرین بر آسمان، ماهش تویی روز مادر بر شما مادر شوهر مهربان و خوش قلبم مبارک
صبح ها طلوع می کند خورشید دلم چشمان آسمان باز می شود عطر می ترواد از نیلوفر ها و چه عاشقانه صبح بخیر های تو در نسیم می رقصند...
کسی که بهشت را بر زمین نیافته است، در آسمان نیز نخواهد یافت
زمین، عروس شد و آسمان به حرف آمد چه شادباشی از این خوبتر که برف آمد
کم نیستند شادیها حتی اگر بزرگ نباشند آنقدر دست نیافتنی نیستند که تو عمریست کز کردهای گوشه جهان و بر آسمان چوب خط میکشی به انتظار حبس ابد هم حتی ، پایان دارد پایانی بزرگ و طولانی چه آسان تماشاگر سبقت ثانیههاییم و به عبورشان میخندیم چه آسان لحظهها را...
ماهی، روشنیِ دریاست و دریا، آیینهای که ماه در آن میاندیشد آندَم که شب آرام نزدیک میشود چشمانِ دریا پلک میزند آه! ای خرمنِ سپیدِ مهاجر ای ابرِ مهربان رهایم کن از زمین بگذار همچو نور بگذرم از هرچه آیینهست بگذار در لانهی پرندهای در لابلای پردههای باد، بخوابم بگذار...
هر بار که ایوان را موسیقی باران پر می کند و ضرب آهنگ آسمان و سازم یکی می شود روحم که با سر انگشتان خیسش بر می خیزد و لب گلدان سفالی نسترن می رقصد می فهمم تو جایی در حال لبخند زدنی... .
تو را نگاه میکنم: چشمانت خلاصهی آتشفشان است، همرنگِِ خاکِ دیاری که دوستش میدارم ! چالِ کنجِ لبانت هلالکِ جُفتی ماه است با خورشیدی در قفا که مردمانِ سرزمینِ قلبِ مرا به وِلوِله وا میدارد با انگشتِ اشارهی رو به آسمان ! خندهات بارانِ مرواریدْ است و اخمت زلزلهیی که...
آدمی بودن غم انگیز است وقتی هوای آسمان به سرت بزند و بال پرواز نداشته باشی...
مهتاب معلق ماند در پنجره وقتی که منطق آسمان زمستان شد و اشک ماه یخ بست در گرمی شراب
رفتی و آسمان به حرف آمد تو نبودی چقدر برف آمد
که دی سوار شد و آسمان به حرف آمد و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
آسمان خورشید را میان بازوان خودش گرفته توهم بیا بغلم کن و با بوسه ای صبحم را بخیر کن..️ ️️️
هرکسی در آسمان با یک ستاره دلخوش است ! عیب من؛ این بود شاید... ماه را میخواستم!
پرواز بوسه است/شب های آسمان/ستاره های دنباله دار
پرسه می زند در مرز آسمان قاصدک تمبر ندارد! که به مقصد برسد.
چرت میزند بیداری سنگسارِ وجدانست، خون پاشیده بر زمین آسمان اشک ریزانست.
آسمان خیره به ژرفای نگاهم شده ای باز بر بیکسی خویش گواهم شده ای گوییا باز غمی در نظرت آمده است که چنین تیره تر از بخت سیاهم شده ای آه! میدانم و میدانم و میدانم, آه ز چه دردیست که هم نغمه آهم شده ای باز یاران همه رفتند...
بخوان که نجوایت لطیفتر از شکوفه و برگهای نازکِ علف است شاید که در خیالِ روشنِ ماهی، به خواب رَوَم، شاید آنَک به شبگیر کدام خواب در کدام آسمان جایِ تو بود؟ اینک چهسان به بالِ شکسته پرواز کنم به تصویرِ بیرنگت؟ آه! ای نواهای مُغانی رمزِ عشق را به...
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش راه آسمان همیشه باز است اگر هیچکس نیست ، خدا که هست... .
داستانک پشت پنجره بال بال می زدند پرنده ها..تا دم دمای صبح زدوخورد بود هوا. دل نمی خواست آسمان از خواب بیدار شود. اَبرهای غلیظ سیاه دی.رعد و برق دسترس خیابان.دُرناهای سفید پاره پاره روی روزنامه ها...
رهایم نکن این بال و پر آسمان نمی خواهد آغوش تو رهایی من است
دلگیرى جمعه را باید از پنجره زندگى بیرون انداخت و با یک فنجان آرامش و لبخند به آسمان نگاه کرد ، تا یادت نرود که همیشه تا چشم کار میکند خدا حواسش به تمام ثانیه هاى زندگیت است.
ماه را ببین که بوسه ی خدا را می ماند بر پیشانی بلند آسمان! و ببین شعرم را که قد می کشد تا بوسه ای گذارد بر گونه ی تو!