پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
به هیچ چیز زیاد توجه نکن عزیزِ مندست هایت را بگذار داخلِ جیبت راه بروو خیابان به خیابان برای خودت بیخیال سوت بزن!دیگر بس است،آنقدر غصه خوردیم که تویِ قلبمانهیچ جایی برای آرزوهایمان نمانده!بگذار تا می توانند پشتِ سرمان حرف بزنندما مسئولِ حسادتِ دیگران نیستیمیک گوش در و یک گوش دروازه رفیق!لحظه هایی که می توانیم به بهترین شکل از آناستفاده کنیم خیلی راحت جلویِ چشم هایماندارند می سوزند و از بین می روندآخرش هم چیزی برایمان باقی نم...
لحظه ای که صدای خنده ات را شنیدم♪ زمان برایم ایستاد...حال چند سال گذشته امامن هنوز در آن لحظه ای که خندیدی مانده ام... ❥...
زمان هیچ گاه دردی را درمان نکرده...این ما هستیم که به مرور به درد ها عادت می کنیم...!گابریل گارسیا مارکز پاییز پدرسالار...
نباید میان این فصل بی فصلی ماند، باید رها شد حتی اگر یاس و ناامیدی بر پیکره عالم سایه گسترده باشد ،تو باز هم می توانی نقطه پرگار دنیای خودت باشی و جانت را از این خزان رهاسازی، چراکه جهان هر چقدر هم که زمستان و سوز ببیند باز یادش نمی رود که بهاری هست . عقربه های ساعت در تلاشند تا تو را از ساحل پر تلاطم بی پناهی نجات دهند، نباید در صف انتظار ایستاد و ناامید شد باید تافته جدابافته این جماعت شد و حتی اگر یکی از پایه های میز بودنت هم لنگید باز باید ...
بعضی آدم ها در 18 سالگی پیر هستند و بعضی ها در 90 سالگی جوان. زمان مفهومی ساخته شده توسط انسان است....
نگاهی سرد بر این ساعت کمی در حال خود ماندنزمان درگیر یک کابوس برایم می رسد \خواندن\و میخوانم که : دریابی چرا نیستی ...حمید پناهی زاده...
زمان، ثروت است....
گذشته به من کمک کرده است که ارزش زمان کنونی را بدانم، و من نمی خواهم آن را با نگرانی در مورد آینده خراب کنم....
ای زمان آرامتر...من هنوز کودکی نکرده ام ُ،هنوز از درخت خاطره میوه ای نچیده ام.ذهن من هنوز دنبال گاری پیرمردخمیده نفت فروش در کوچه پس کوچه های کودکیم میدود؛گاهی خطراتم رنگ جوجه زرد با تعویض نان خشک و پلاستیک میگیرد وگاهی گرم میشود از بخاری برقی یا نفتی شبانه. ای زمان آرامتر... من هنوز در اتاق کودکیم با خواهر وبرادرانم زندگی نکرده ام و هنوز از دَعواهای شبانه بر سر پتوی زیباتر سیراب نگشته ام،من هنوز موزیک دلخواهم را ازضبط استریو چوبی قدیمی و گراما...
گذشته و آینده سارقان زمان هستند !انسان باید گذشته را گرامی بدارد، اما اگر این گذشته او را در اسارت نگاه می دارد، آن را به فراموشی بسپارد ...بازیافتن جوانی گمشده ات محال است. اگر به عقب بازگردی امروزت را نیز از دست می دهی ! یادت باشد انسان باید "رها در لحظه" زندگی کند ....
وقتی امید از بین برود" زمان " فقط یک مجازات است...
زمان و دوستان خوب دو چیزی هستند که وقتی سنتون بالاتر میره براتون ارزش بیشتری پیدا می کنند...
ارزشمندترین منبع در تمام جهان، زمان است....
ما باید از زمان عاقلانه استفاده کنیم....
تمدن ها بارها نابود شده اند و این تمدن تفاوتی ندارد. از بین می رود. می توانیم از نظر میلیونها سال به زمان فکر کنیم و زندگی کم کم از سر خواهد گرفت. کیهان برای ما بسیار فوری کار می کند ، اما زمان زمین شناسی متفاوت است....
تو خودت خوب به خاصیت عجیبِ \زمان\ آگاهی!زمان هر چه دلهره و ترس هست را می شورد و می بَرَد و تو را به تعجب وا می دارد!زمان توانایی هایی دارد که تو تا به حال با کم و بیشِ آن آشنا شده ای...زمان نگرشت را تغییر داد،وقتی شب و روزهایی در زندگی داشته ای که فکرت مشغولِ مسئله ای مهم بود،ولی وقتی آن را پشتِ سر گذاشتی،فهمیده ای که تنها اتفاق کوچکی بوده که خودت زیادی بزرگش کرده ای...تو روزهایی را گذراندی که در آن چشمانت تر شد از ترک کردنِ کسی که ...
گاهی وقت ها زندگیت دست زمان است اگر کمی زمان عقب و جلو شود اگر کمی تغییر کند تمام زندگی ات زیر و رو میشود ، امروز فهمیدم ، زمان در زندگی انسان ها بیشتر از خودشان تاثیر دارد !در همه ی زندگی ام از این به بعد باید درد امروز را بکشم ،درد ۳ دقیقه ، فقط همان ۳ دقیقه چنان زندگیم را عوض کرد که سالها بدست نیاوردنت نمی توانست این کار را کند .دیدن واقعیت از شنیدنش دردناک تر است !بعضی مواقع با خودمان فکر میکنیم کاش میمیردم ولی آنروز را تجربه نمیکردم .....
دوست داشتن، حسِ غریبِ ظریفی ست که محکم است. مانند ریشه های یک درخت تنومند که شاخه های ظریف و برگ هایی شکننده دارد. دوست داشتنِ یک فرد، ریشه ی رابطه است و غم ها، خشم ها و ترس ها همه حوادثی غیرقابل اجتناب در رشدِ رابطه است.دوست داشتن که محکم باشد، ریشه یک رابطه که محکم باشد، ادامه ی رابطه میتواند سفری دلنشین و سخت باشد؛ دلنشین است چون دوست داشتنِ یک فرد، آمیختگی و کشفِ دنیایی جدید است و سخت است چون تعارضات و حل تعارضات هم بخش دیگری از رابطه داش...
نشسته ام با زمانبرسر میز قماراو پیش می رودمن پَس...
به تمام آدمهای اطرافتان زمان دهید تا خودشان انتخابتان کنند..وجودتان را به کسی یادآور نشویدکه ای فلانی من هم اینجا نشسته ام تایم های بود و نبودت را میشُمارمبگذارید خودشان بفهمندیادشان بیایدکه در آنسوی مشغله هایشان کسی شبیه شما با صبوری تمام چشم انتظارشان استچشم انتظار یک روز بخیر، یک سلام!آدمها را به اجبار کنار خودتان حفظ نکنید...خودشان اگر بخواهند سراغتان را میگیرند و اولویتشان میشوید!...
سالها بعدمثلا دوسال بعدمن همه چیز را فراموش کرده ام,از همه چیز گذشتم, روز های بد را پشت سر گذاشته ام!آدمهای بدِ زندگی ام را حذف کرده ام, دیگر بخاطر آن چیزی که امروز برایش گریه کرده ام, گریه نخواهم کرد!میدانی,سالها بعد خیلی دیر میشود, برای غصه خوردن, برای پشیمان شدن,از اتفاقهای امروز...خیلی دیر می شودسالها بعد من آدم دیگری شده ام.سالها بعد همه چی عوض میشود.این زمان همه چیز را درخودش حل میکندسالها بعد دیگر مهم نیس که امروز چه شد, ...
روزی نبودی ، حالا هستی و روزی نخواهی بودپس زمان را اندازه نگیر و همین لحظه را زندگی کنفاصله ی بین همین دو نبودن را ...هر چیز که می خواهی را به بعدها بسپاراما از کنار رنگ ها، عطرها، لبخندهادلخوشی های کودک درونتو عزیزانی که دوستشان داری و دوستت دارند عبور مکنکه این عبور در آن سویِ سنی خاصاندوهی بی نهایت را به همراه می آوردمی دانی همین حالایا پیش تر از اینکه این را بنویسمو یا بعدها که تو این را خواهی خواندیا چیزی را بدست آورد...
زمان کند میگذره وقتی منتظری.زمان تند میگذره وقتی دیرت شده.زمان کشنده ست وقتی غمگینی.زمان کوتاهه وقتی خیلی شادی.زمان بی پایانه وقتی دردی داری.زمان طولانی میگذره وقتی بی حوصله ای.توجه کن:زمان با توجه به اتفاقات درون تو می گذرهنه عقربه های ساعتپس سعی کن خوش بگذرونی لحظه هات روصبور باش ...هم حکمت را میفهمىهم قسمت را میچشىهم معجزه را میبینى ...
کالم مک کان :و زمان چه ظالمانه می تازد وقتی در طلب آن هستی مضایقه می کندو آنگاه که به آن نیاز نداری ، فراوان می شود...
یک روز زمان خواهد مرد و عشق آن را دفن خواهد کرد...
زمان ، بزرگترین دشمن من است....
زمان نه می گذرد و نه صدایی دارد.آنکه می گذرد، ما هستیم و آنچه صدا می دهد، ساعتمان است......
مصیبت در لحظات اول کشنده نیست. ضربه آنچنان شدید است که نمی توانی درست درک کنی چه بر تو گذشته است. اما زمان! زمان که می گذر تازه می فهمی که بر سرت چه آمده است.زخم به جای التیام گسترش می یابد و همه روح و قلبت را در تسخیر خود می گیرد....
اگر زمان برای خواندن نداشته باشی، زمان یا ابزار برای نوشتن نخواهی داشت....
اگر زندگی را دوست داری، زمان را هدر نده، چرا که زندگی از زمان تشکیل شده است....
تنها دلیل برای وجود زمان این است که همه چیز بطور همزمان اتفاق نیفتد....
زمان، سکۀ زندگی تو است. آن تنها سکه ای است که داری، و فقط تو می توانی تعیین کنی چگونه خرج شود. مراقب باش که مبادا دیگران آن را برای تو خرج کنند....
با تو که باشم زمان از دستم میرود جایی که تو باشی و من زمان جایی ندارد ... ️️️...
وقتی دلت برای کسی تنگ می شود انگار که زمان آهسته تر حرکت می کند، و وقتی عاشق کسی هستی، انگار زمان به سرعت حرکت می کند....
زمان تو محدود است، پس آن را با زندگی کردن برای کس دیگری هدر نده....
.واردِ فصلِ من شدیم جانمفصلى که تا چشم باز کردمهمه چیز نه سیاه بود ، نه رنگى !سپیدِ سپید بود ،فصلِ تو گذشتنشد در پاییزِ تو دل ببندیمبیا و فصلِ مرا امتحان کن باش تا با بودنمانزمین و زمان را سپید کنیم...
کنارم که هستیزمان هم مثل من دستپاچه میشودعقربه ها دوتا یکی میپرنداما همین که میرویتاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهمجانم را میگیرند ثانیه هایبی تو…...
هر ثانیه که میگذرد چیزی از تو را با خود میبَرَد ؛زمان غارتگر غریبی است!همه چیز را بیاجازه میبَرَدو تنها یک چیز راهمیشه فراموش میکند :حس دوست داشتنِ تو را ......
هرچه بیشتر لحظه ی حال را مغتنم بدانی و آن را بپذیری، از درد و رنج رهاتر میشوی.چرا ذهن نمی خواهد لحظه یِ حال را بپذیرد؟ زیرا لحظه ی بی زمان اکنون، تهدیدی برای ذهن است. ذهن، به گذشته و آینده گره خورده است. اگر از گذشته و آینده بیرون بیفتد، می میرد. ذهن و زمان هرگز از هم جدا نمی شوند....
سه چیز در زندگی هست که دیگر نمیتوانید به دستش بیاورید :کلمات بعد از گفته شدنلحظهها بعدِ از دست دادنزمان بعد از سپری شدن...
قدیما میگفتن وقتی زمان زود میگذره یعنی داره بهت خوش میگذرهاما ماها بدون خوشیداریم به سرعت فقط پیر میشیم !...
به سکوت سرد زمانبه خزان زرد زماننه زمان را درد کسینه کسی را درد زمانبهار مردمی ها دی شدزمان مهربانی طی شدآه از این دم سردیها، خدایا...
هر ثانیه می گذرد چیزی از تو را با خود می بردزمان غارتگر غریبی استهمه چیز را بی اجازه می بردو تنها یک چیز راهمیشه فراموش می کندحس دوست داشتن تو را...
وفاداریه ادمارو زماننشون میده نهزبان......
با ارزش ترین متاع در دنیا زمان است درست مانند تیری که از کمان رها شده ، هیچگاه باز نمیگردد ......
دلم میخواست زمان را به عقب برگردانمنه برای اینکه آنهایی که رفتند را بازگردانمبرای اینکه نذارم آنها بیایند....
همه ی دردها.همه ی اشک ها…آسمان رنگش را مدیون چشمان توستمن…این ارامش را مدیون تو هستماسمان برایم سقف نمیشود؟؟!نشود!!!زمین زیر پایم استوار نیست؟؟!نباشد!!!این ها به چه کارم می ایند؟!سرم که روی شانه ات باشد هیچ چیز نمیخواهمنه از زمین نه از زمانشانه ات بس است!...
به زمان نمیرسماز فراز روزهای تو میگذردسرزمینی که وطنم بودخاکی که خانهام بودشب هایی که زندگیام بود به وطن نمیرسم کسی برای تو خواهد نوشتنامهای نهکتابی نه آوازی که از سر دنیا عبور کند مرزها را مثل موهایت کوتاه کند و در ایستگاه قطار قلبی بیوطن برقصد....
زمان میگذرد،خاطرات محو می شونداحساسات تغییر میکنند،آدم ها میروندولی قلب، هیچ وقت فراموش نمیکند....