جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
زندگی زیباست…هر روزت را در لحظه حال زندگی کن، به خاطر کسی که هستی سپاسگزار باش و از جهان پیرامونت قدردانی کن...
چقدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخصی در نظر بگیریم ، چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش داریم !👤 میچ آلبوم📙 سهشنبهها با موری...
وقتی کوچکتر بودم از مادرم پرسیدم : «چطور بفهمم عاشق شدهام؟» جوابش این بود : «به وقتش خودت میفهمی!»پاسخ او گنگ و مبهم بود و همچنان این سوال در ذهنم بود : «واقعا چطوری میفهمم؟» او گفت : «چیز بیشتری نمیشه گفت جز اینکه اگه نفهمیدی و حسش نکردی یعنی هنوز عاشق نشدی»...
۸۰ درصد طلاق در میان زندانیانِ جنگی بازگشت داده شده به کشور ؛ این یعنی آنکه ۸۰ درصد از عشقهای بشری تاب پنج سال جدایی را ندارند !...
آدمهای منفی به پیچ و خم جاده فکر میکنند و آدم.های مثبت به زیباییهای طول جاده …بلاخره هر دو ممکنه به مقصد برسند، اما یکی با حسرت و دیگری با لذت ......
موسیقی ادبیاتِ دل است آنجا که سخن خاتمه مییابد ،موسیقی آغاز میشود ......
رابطه آدمها یخچال و لباسشویی نیست که گارانتی داشته باشد ؛ یک روز هست و یک روز نیست و اگر کسی تضمینی بدهد دروغ گفته است !👤 فریبا وفی📚 رویای تبت...
بارزترین تفاوتِ انسان با حیوان قدرت تفکر است و چه بسیارند کسانی که هنوز حیوان هم نشده اند،چه برسد به انسان !...
تبعید به قطب جنوب یا قلهی مون بلان، آنقدر آدمی را از دیگران دور نمیکند که طرز فکرت با طرز فکر دیگران متفاوت باشد ......
موفقیت یعنی به دست آوردنِ آنچه که میخواهی و خوشبختی یعنی دوست داشتنِ آنچه که به دست میآوری ......
شصت سال پیش همه چیز میدانستم، امروز هیچ چیز نمیدانم ! کتاب خواندن یک کشف پیشروندهی مهیج است تا مدام به نادانیات پی ببری ......
شما اگر روزنامه نخوانید از اخبار بی اطلاعید ، اما اگه روزنامه بخوانید از واقعیت بی اطلاعید !کتاب درست برعکس این جمله است، اگر کتاب نخوانی از واقعیت بی اطلاعی، مطالعه باعث میشه همه چیز رو واقعیتر ببینی و اتفاقات پیرامونت رو بهتر درک کنی ...آدمی که کتاب بخونه نیازی به چراغ نداره، چون فکرش به اندازه کافی نور داره، این بستگی به خودمون داره که توی زندگی روزنامه خوان باشیم یا کتاب خوان !...
اگر چه مردم وانمود می کنند که به حق احترام میگذارند اما در برابر هیچ چیز غیر از زور سر فرود نمیآورند !...
True love never dies it only gets stronger with times ...عشق واقعی هیچوقت از بین نمیره بلکه با گذشت زمان قویتر میشه ......
آرزو میکنم کتابهای خوب بخوانی ، آهنگهای خوب گوش کنی ، عطرهای خوب ببویی ، با آدمهای خوب حرف بزنی و فراموش نکنی که هیچ وقت دیر نیست بودنِ چیزی که دوست داری باشی ......
خدا را که دارمانگار کسی دستی به قلبم می کشدانگار کسی می گوید خیالت راحت؛من هستم ...و من تمام دلشوره هایم رامی سپارم به باد...
زیاد به حافظهی آدمها اعتماد نکن،آنها در لحظه تصمیم میگیرند!زیاد به منطقِ آنها اعتماد نکن،آنها احساسی تصمیم میگیرند!زیاد به صداقت آنها اعتماد نکن،پایِ احساس در میان باشد، نه صداقتی می ماند و نه احترامی...زیادی خوب بودن، خوب نیست؛شرط انسان بودن، راضی نگه داشتن همه نیست،راضی بودنِ خودت را هم در نظر بگیر...!...
بی تفاوت باشچون هر چیزی ارزش فکر کردن نداردشادی چیزی نیست جزداشتن تن سالم ویک حافظه ی ضعیف .......
دلم کسی را میخواهد،کسی که از جنس خودم باشد…دلش شیشه ای…گونه هایش بارانی…دستانش کمی سرد…نگاهش ستاره باران باشد…دلم یک ساده دل می خواهد…!!!بیاید با هم برویم…نمیخواهم فرهاد باشد،کوه بتراشد…نمیخواهم مجنون باشد،سر به بیابان بگذارد…میخواهم گاهی دردم را درمان باشد…شاهزاده سوار بر اسب سفید نمیخواهم…!!!غریب آشنایی میخواهم بیاید با پای پیاده…قلبش در دستش باشد..چشمانش پر از باران باشد…کلبه کوچک را دوست دارم…اگر این کلبه در قلب او باشد…...
هیچ اشکالی ندارد احساساتی داشته باشیم که دیگران چیزی از آن درک نکنند ؛ هر کسی سفر خودش را میرود ......
اگر مادر نباشد ، جسم انسان ساخته نمیشود و اگر کتاب نباشد ، روح بشر پرورش نمییابد !...
درست مثل شطرنج است، وقتی حرکتی را انجام میدهی و دستت را از روی مهره برمیداری، تازه میفهمی چه اشتباهی انجام دادی و حس ترسی بر تو غلبه میکند چون هنوز ابعاد و عواقب این اشتباه را نمیدانی ......
سیب در دستانتچیده!بوییده!تاوان طرد شدنم را چشیدهام....
و میرفتم و میرفتم و میرفتماز روزی به روزیاز شهری به شهریزیر آسمان وطنیکه در آن فقط مرگ را به مساوات تقسیم میکردند !...
حواسمان به چروک های دور چشم و لرزش دست های پدرانمان باشد.حواسمان به تر شدن های گاه و بیگاه چشم های کم سو و دلتنگی شان باشد.! حواسمان باشد که آنها تمام عمر حواسشان به ما بوده است....
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیفتدرویا ببارددختران برقصندقند باشدبوسه باشدخدا بخندد به خاطر ماما که کارى نکرده ایم...
هیچ چیز در جهانبه خوبیبوی کسی که دوستش دارینیست......
زندگی همین است...به یک گل می ماند که شاد و خندان توی چمن شکفته می شود:یک بز سر می رسد،می بلعدش و همه چیز تمام می شود....
تنها کاری که باید انجام دهیم این است که درک کنیم همهمان بنا به دلیلی به این جهان آمدهایم، که باید نسبت به آن خود را متعهد کنیم ...آنگاه هست که میتوانیم بر رنجهای بزرگ و کوچک خود بخندیم و بدون ترس پیش برویم و آگاه باشیم که در هر گام ما مقصودی و منظوری نهفته است ......
چقدر اشتباه است که یک زن فکر کند دنیایی را که میخواهد، یک مرد میتواند برای او بسازد به جای آنکه خودش بسازد !...
دوست داشته نشدن تنها یک بداقبالی محسوب میشود اما دوست نداشتن، بدبختی است !امروز همهی ما از این بدبختی در حالِ جان دادنیم؛ خون و نفرت قلب را میخشکانند ......
سالها بود که میخواستم از فردا شروع کنم ، اما همیشه فردا یک روز از من جلوتر بود. سالها گذشت تا فهمیدم باید از همین الان شروع کنم !...
هرگز از یک روز زندگیات هم پشیمان نباش !روزهای خوب شادی بخشاندروزهای بد تجربه آوراند ...روزهای بدتر درس میدهند و روزهای بهتر خاطره آوراند...
وقتی داری روزهای سختی رو میگذرونیو متعجبی که پس خدا کجاست،یادت باشه استاد همیشه موقع امتحانسکوت میکنه ... ....
از خدا پرسیدم:خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟خدا جواب داد: گذشته ات رابدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حالت را بگذران،و بدون ترس برای آینده آماده شو،ایمان را نگه دار و ترس رابه گوشه ای انداز،شک هایت را باور نکنوهیچ گاه به باورهایت شک نکن.زندگی شگفت انگیز استفقط اگر بدانید کهچطور زندگی کنید...
گاهی چقدر دلتبرای یک خیال راحتتنگ می شود......
گوسفندانتمام عمر از گرگ میترسند؛اما در نهایت این چوپان استکه آنها را میخورد.مراقبچوپانهای زندگی باشیم......
در کناری منتظر بودم حدودا پنج و نیمتا که پیچیدی به چپ، آرام گفتم: «مستقیم...
از خوبی آدم هابرای خودت دیواری بسازهر وقت در حقت بدی ڪردندفقط یڪ آجر از دیوار برداربی انصافیست اگر دیوار راخراب ڪنی....
در عالم دو چیز از همه زیباتر است:آسمانی پرستارهو وجدانی آسوده ....
زندگیِ من زمانی زیبا شد که تو پایت را به رویاهایم گذاشتی،آن موقع بود که فهمیدم دوست داشتن و عاشق شدن یعنی چه؛عشقِ دلم، من در کنارِ تو زیباترینم...زیباترین خنده هایم، زیبا ترین حرف هایم همه شان متعلق به توستتویی که دلیلِ حالِ خوبِ این روز هایم هستی،تویی که دلیلِ برقِ چشمانم هستی،تویی که دلیلِ عاشقانه نوشتن هایِ من هستی...اولین ولنتاینِ باهم بودنمون مبارک عشق جان...
بحث نیم رو داغ استصبح جمعه در خانهرسم جالبى داردتخم مرغ صبحانه.هر کسى جداگانهمى پزد سلیقه ش رامى کند خودش اجراشیوه ى دقیقش را.ظرف ویژه ى بابارویى است و اسقاطىزرده ها در این دورىبا سفیده ها قاطى.من سفیده را ته دیگیا برشته مى خواهمزرده و سفیده م راهم نمى زنم با هم.تخم مرغ مامان همشُل تر از من و باباستاین سلیقه ها امادر کنار هم زیباست...
مادر مهربانم تا همیشه تو لایق ستودنیگل زیبای باغ خدا روزت مبارک...
مادرم، زندگی من را تبدیل به داستانی شاد و زیبا کردی. قصه خواندنت و محبت بیپایانت را هرگز فراموش نخواهم کرد. در پناه خداوند شاد و سلامت باشی. تولدت مبارک عزیز دل من...
مهربانیمثل برف استهرچه را میپوشاند زیبا میکند…مهربان باشیم...
این زندگى نیست که زیباست، این ما هستیم که زندگى را زیبا یا زشت مىبینیم ...دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى نقص نباشید، از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید. اگر آنها را کنار هم بگذارید، مىتوانید کل مسیر را با خوشحالى طى کنید ......
با تو هم حتادلم برایت تنگ می شودچه کرده ای زیبا!تیرت انگار بجانم نشسته است ....
کسی از باطن زیبای ادما خوشش نمیاد!...
چه سرنوشت غمانگیزی که کِرم کوچک ابریشمتمامِ عمر قفس میبافت ولی به فکرِ پریدن بود...
هیچ درختی به خاطر پناه دادنبه کبوترهابی بار و برگ نشده است،تکیه گاه باشیم.مهربانی سخت نیست....