سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
و آذر از آخرین نفسِ های پاییز معصومآغاز می شود!ِتا که پرقصیده ترین رقصش را با باران و آفتاب هماهنگ شود!وپاییزی که دلواپسانه ترینترانه هایش را با زُبدگی هرچه تمامتردر بوته های پنهان از برای دُرناهای فیروزه ای آذر بانوحماسه سرایی می کند،آذر دخت ،نقطه ی پایانیتمام ِ زردها و نارنجی ها، آماده میشودتا جامِِ فاخری که گام های فرصت کوتاه ی پاییز،با رعشه، بر الماس ِ احساسش با سرعتی عجیب تکثیر می شود را در قالب پیغامی از صدها کاکلی ِ...