متن جان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جان
نامش را گذاشته ام
جانِ دل
یعنی هم جان من است ، هم دل...
حکایت ما فراتر از عشق است
در جستجوی نامی برای احساسمان هستیم
تا آن زمان ،
دو کبوتر عاشق
صدایمان کنید
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی
✓ماه من...
تو را هرشب پرسه میزنم
در دل سیاهِ آسمان...
مرورت میکنم با پای پیاده...
می کشانم تو را تا دور دست های ستاره
نور میگیرم از تو♥
کام میگیرم از تو♥
ماه من...
سهم من شو \یک شب\
جان می گیرم از تو❤️
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
وقتی از کسی پر می شوی
دیگر آن ،انسان قبل نیستی
نفس هایت هم ،بوی او را می دهد
حتی آینه ها قادر به نشان دادنت نخواهند بود
که تو تنها انعکاس ساده ای هستی ،از جان سرشار در درونت و آینه ها قادر به نشان دادن «جان » نیستند...
وقتی \جان \ کسی میشوی زمان می برد تا آن کس دوباره خودش شود
شاید هرگز فرصتش را پیدا نکند
شاید دیگر خودش نباشد
توً باشی و تو و تو
سولماز رضایی
حتی نمی توانم بگویم \جانم به قربانت \
آخر تو از خودم بیشتر ،برای من جان هستی
تو جان منی
چطور بگویم
\جانم به قربانت \
سولماز رضایی
بدهکار خودتون نباشید،هیچوقت و هیچوقت
دنیا خیلی کوتاهتر از اون چیزی هست که ما بخوایم
غم رو بنویسم تو عمق وجودمون... غم که نوشتن نداره!
نفوذ می کنه توی استخوان هات جاسوس میشه در قلبت و آروم آروم از چشم هات میریزه بیرون
اشک
اشک
پشتِ اشک
پشت پلک
پشت...